شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

عادت

هرگز به بودنت عادت نکردم 
از ترس نبودنت اما
 حالا که نیستی
دلم تنگ میشود 
برای هیجان روزهای بودنت  

نظرات 6 + ارسال نظر
آدم برفی جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 06:55 ب.ظ http://adambarffi.blogsky.com/

من هنوزبه دوری عادت نکرده ام
من هنوزبه تنهایی عادت نکرده ام...

:(

یامور جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:12 ب.ظ

سلام خوبید؟
عادت بسیار پسندیده و زیباست عادت به دوست داشتن عادت به درکنارهم بودن ، عادت به صادق بودن و عادت به صمیمیت و انسانی رفتارکردن و عادت به خدمت به هم نوع
روزگارتان شاد
مواظب خودت باش

:|

طراوت جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 11:42 ب.ظ


هیجان روزهای بودنت

:-*
مثل هیجان حضور تو :)

belladona شنبه 29 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:07 ق.ظ

ای جان عشق من :-*

فرزاد یکشنبه 30 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 11:50 ق.ظ http://ashoftesarv.wordpress.com/

فقط کاش اهل صلح نباشی !

:)

کاوه شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:24 ق.ظ http://www.gongekhabdide.blogsky.com

همیشه فاصله دیوار بود ٬یادت هست؟
درون سینه غم آوار بود٬یادت هست؟

میان ماندن ورفتن چه دست و‍‍ پا می زد
دلم عجیب گرفتار بود ٬ یادت هست؟

چقدر با تو زمان زود می گذشت٬اما
یه لحظه٬بی تو چه بسیاربود٬یادت هست؟

مدام خنده ی تو٬اخم من٬ولی هر بار
هجوم وسوسه آشکار بود٬یادت هست؟

همیشه پای کسی در میانه و اینبار
غرور تو چه گنهکار بود٬یادت هست؟

اگر تب تو به سردی نشست زود٬ولی
تنم برای تو بیمار بود٬یادت هست؟

هنوز جای قدم های توست روی دلم
دلی که با تو وفادار بود٬یادت هست؟

ای جانم ، چقد خوبه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد