شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

برای نبودن آغوشت

دلت میگیره ، زل میزنه تو چشات دستاتو میگیره و تو بغلش جات میده؛ سرتو تو سینه مردونه اش پنهون میکنی و دستاتودورش حلقه میکنی . 
تپش قلبشو ، صدای نفساشو ، گرمی تنشو ، عطر بدنشو همه رو حس میکنی ، همه رو نفس میکشی و غمت یادت میره، فقط میخوای تو همون لحظه زندگی کنی. بغلش عطر خوب بودنشو داره.

پ.ن : خوش به حالتون اگه کنارتونِ 

1

اسکندر شدم
تخت جمشید ها سوزاندم
برای داشتن تمام وجودت


2

نه روسری سر میکنم 
نه لباس می پوشم 
ناراحت می شوی؟
خودت در آغوشت بپوشانم 


نظرات 3 + ارسال نظر
یامور جمعه 22 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 03:13 ب.ظ

سلام دوست مهربان
خوبید؟ کلمات تان بقدری سوزدار بیان میشود بقدری زیبا بیان میشود از بیان هرکلمه ای میمانم
فوق العاده ای
روزگارتان شاد

محبت دارید ، مرسی

طراوت جمعه 22 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 05:31 ب.ظ http://nabeghehaye89.blogsky.com

همش قشنگ بودا ولی ندا این تیکه آخری که گفتی: نه روسری سر میکنم و فلان و اینا خیلی عالی بود. جیگر؛ طلا؛ بلا

فدای تو عشقم :-*
بوس بهت :)

میلادحیدری دوشنبه 15 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 01:20 ق.ظ http://solashiraz92.blogfa.com

سلام خوبی همزبان من هم لرم خوشحالم ازآشنایی تون به من هم سربزن شادکام باشی

مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد