شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

سرخ

سرخ شدم 

مثل سیب 

شاید به شوق بیایی 

برای چیدنم 



نظرات 4 + ارسال نظر
طراوت جمعه 27 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 07:50 ب.ظ http://nabeghehaye89.blogsky.com

زیبااااااااااااااااا
هم متن هم عکس

یولداش یکشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 12:00 ق.ظ

سلام
سلامی گرم سلامی که بعد از یک وقفه طولانی نصیبم شده است مثل همیشه با کلمات زیبا با محتوای با احساس
سرخ شدم مثل سیب
شایدبه شوق بیایی برای چیدنم

مهدی (فلاش بک) جمعه 5 دی‌ماه سال 1393 ساعت 11:52 ب.ظ http://www.flashback66.blogfa.com/

یه دفعه یاد این شعر از مصدق افتادم....سیب
تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز،
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت

عزیزم :-*

مهدی (فلاش بک) جمعه 5 دی‌ماه سال 1393 ساعت 11:53 ب.ظ http://www.flashback66.blogfa.com/

فروغ هم در جواب شعر بالا گفت:
من به تو خندیدم
چون که می دانستم
تو به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیدی
پدرم از پی تو تند دوید
و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه
پدر پیر من است
من به تو خندیدم
تا که با خنده خود پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو لیک
لرزه انداخت به دستان من و
سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک
دل من گفت: برو
چون نمی خواست به خاطر بسپارد
گریه تلخ تو را
و من رفتم و هنوز
سالهاست که در ذهن من آرام آرام
حیرت و بغض تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت

چقد این شعرو دوست دارم:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد