شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

از خنده های تو

میخندی 

و من دفن میشوم 

میان چال هایی با

عمق دوست داشتنت


از روزهایی که خوبند ..

چند روزیِ که دارم سعی میکنم شبیه قدیما شم، کتاب میخونم، شعر مینویسم ، مهربون شدم باز. و مثل قبلنا بی حوصله نیستم:) 

از این که تو یه ماه گذشته سه تا کتاب خوب خوندم و چهارمی هم امشب شرو میکنم خوشحالم، حس میکنم اون  خلا فکری داره پر میشه:)

این روزا خوبن، با همه سختی هاشون:)