شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

زن بعد از تو ...

کشتن احساسم نسبت به تو خیلی سخت نیست ،بعد از رفتنت  فقط دو دقیقه زمان لازم دارم . سی ثانیه اول متوجه شوم نیستی ، سی ثانیه دوم رفتنت را هضم کنم . سی ثانیه سوم پاکت سیگارم را پیدا کنم . سی ثانیه اخر سیگار را روشن کنم و با اولین پکی که میزنم دوست داشتنت دود میشود و میرود ... 

به همین سادگی. مطمئن باش برای رفتنت عزاداری نخواهم کرد . حتی رفتنت سخت هم نخواهد بود . به سادگی از یادم میروی و‌من حتی یادت هم نمی‌افتم . یادگارهایت را دور میریزم، گوشیم را خالی میکنم از یادت ،پیامهایت ،شماره ات  و دیگر حتی عطر یادت هم از کنارم عبور نخواهد کرد .

فقط آنچه که اتفاق میافتد بعد از تو کمی عجیب است. زنی میشوم تلخ تر از آنچه قبل از تو بودم، لبخند هایم کمرنگ تر خواهد شد، موهای بلند مشکی ام که دوستشان داشتی کوتاه می شوند و جای دو نخ ،روزانه دو پاکت  سیگار خواهم کشید . رژ لب قرمزم‌را می اندازم دور و دامن گلدار پر چینم  را قیچی خواهم کرد . آهنگ هایی را گوش می‌دهم که تو متنفر بودی و احتمالا دیگر غذاهایی که برای تو می پختم را نپزم ...

دوست داشتنت را از یاد میبرم ،ساده ام از یاد میبرم خیلی ساده ،اما برای از یاد بردنت بخش مهمی از خودم هم از یادم خواهد رفت و من بعد از تو زنی میشوم تلخ تر از آنچه که قبل از تو بودم ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد