ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ساعت سه و چهل و پنج دقیقه بامداد روز سوم مردادِ و من هنوز بیدارم.مثل شبای قبل بغض دارم و به شما فکر میکنم.
بی خوابم ؛ با اینکه همه یه جورایی از زنده بودن شما نا امید شدن ، من هنوز نتونستم به خودم بقبولونم که دیگه برگشتی برای شما نیست.دوست دارم یهو نصفه شب برسید به کمپ و همه رو غافل گیر کنید؛ دوست دارم تنهایی و بدون کمک از پس این کوهستان بر اومده باشید.
تصور این که بدن بی جونتون بین برفا افتاده باشه ، برام قابل تحمل نیست، دوست ندارم حتی بهش فکر کنم.
آیدین ، پویا و مجتبای عزیز ، هنوزم امید دارم ؛ هنوزم امیدوارم که پایان داستان شما خوش تموم شه ؛ هنوزم نتونستم به خودم بقبولونم K3 بتونه قهرمانایی مثل شمارو زمین گیر کنه ؛کنار اراده ی شما برودپیک با همه بزرگیاش یه نقطه بیشتر نیست؛ نمیتونم تصور کنم این نقطه بتونه قهرمانای من و شکست بده.
خواهش میکنم بیاید و به همه ثابت کنید ؛ گاهی میشه غیرممکن هم ممکن باشه ؛ شما باید بتونید این کارو کنید،لطفا غیرممکن رو ممکن کنید.
تیم ایران قبل از ترک کمپ 1
نمیدونم تو این چند روز چقد دعا کردم ؛ اول کمی بیخیال تر و با اطمینان قلبی از برگشتن ایدین و پویا و مجتبا ولی دو روزِ با اشک و التماس دعا میکنم
دیشب تا خود صب گریه کردم ، الانم دارم با گریه این متن و مینویسم ؛ هر کی رومیشناسم داره با منطق برام توضیح میده احتمال زنده بودنشون کمه، میگن تازه اگرم زنده باشن باید یه عمر با معلولیت زندگی کنن، اما دل منطق نمیشناسه . من بی منطق امید دارم . من به ایدین و پویا و مجتبا ایمان دارم ؛ میدونم هنوز دارن نفس میکشن ، تورو خدا دعا کنید ، به خد االتماس کنید ، بزارید به دادشون برسه.
شاید اونایی که به من میگن تموم شده اس، به معجزه اعتقاد نداشه باشن ؛ اما من دارم . تا روزی که پیدا شن من امیدوار میمونم، میدونم برمیگردن؛ میدونم نحسی 31 تیر با خبر پیدا شدنشون باطل میشه .
لیلا رو 31 تیر 90 از دست دادیم ؛ حاضر نیستم امسالم همچین خبری بشنونم، امیدوار میمونم ؛با گریه به خدا التماس میکنم خداییشو به رخ کوه بکشه ، به کوه بفهمونه خدا اونه و کوه حق دارن جوونای مارو از ما بگیره . خدایا اینبار معجزه کن ؛ یه معجزه به نام برودپیک...