شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

جای خالی



این روزا حس میکنم عشقمون بیشتر شبیه بازی وسطی شده ، من عشق مو به سمتت پرتاب میکنم و تو جا خالی میدی که عشقم به تنت نشینه !! نمیدونم ؛واقعا نمیدونم چرا ؟ یعنی عشق من انقد دردناکه ؟

بعضی وقتا از دستت حرصم می گیره ! مثلا همین امروز ! با همه عشقم و دلتنگیم بهت گفتم "جات واقعا خالی بود ، کاش دیروز کنارم بودی " و تو خیلی سرد گفتی " دوستان جای ما "! 

کاش میفمیدی که اگه کسی میتونست جای تو باشه مطمئن باش تمام لحظه ها نبودت رو حس نمیکردم . 


نمیدونم کی میخوای بفهمی تو تکه گم شده پازل وجودم هستی و جز تو کسی نمیتونه این خلا رو پر کنه ! اصلا به نظرت ممکنه یه روزی بفهمی ؟؟؟

----


پ.ن 1 : فردا تولده  فاطی بلا جونمه ! همین جا بهت تبریک میگم عزیزم 

پ.ن 2 :   

" I LOVE this Song"


I'm so tired of being here, suppressed by all my childish fears

And if you have to leave, I wish that you would just leave

Your presence still lingers here and it won't leave me alone

These wounds won't seem to heal, this pain is just too real
There's just too much that time cannot erase

When you cried, I'd wipe away all of your tears
When you'd scream, I'd fight away all of your fears
And I held your hand through all of these years
But you still have all of me

You used to captivate me by your resonating light
Now, I'm bound by the life you left behind
Your face it haunts my once pleasant dreams
Your voice it chased away all the sanity in me


These wounds won't seem to heal, this pain is just too real
There's just too much that time cannot erase

When you cried, I'd wipe away all of your tears
When you'd scream, I'd fight away all of your fears
And I held your hand through all of these years
But you still have all of me

I've tried so hard to tell myself that you're gone
But though you're still with me, I've been alone all along

When you cried, I'd wipe away all of your tears
When you'd scream, I'd fight away all of your fears
And I held your hand through all of these years
But you still have all of me, me, me


خبر!!


سلام 

الان ذوق مرگم !! 


الان فهمیدم دو تا از بهترین دوستام به هم دل باختن !!!!!! 


یه جمع کوچولوی وبلاگی بودیم ، یه خانواده کوچولو حالا همین امشب فهمیدم مازیار و فائقه عاشق شدن   

براشون بهترینارو ارزو میکنم 


پ .ن . 1 : مازیار میکشمت اگه سه نقطه اف جونمو اذیت کنی !!

پ .ن . 2 : فائقه جونم عاشقتم ، هوای مازیارو داشته باش !!!

پ .ن . 3 : لطفا شیرینی ما یادتون نره 

--------------------


وقتی قصه رسیدن  دو تا عاشق و میشنوی بی اختیار لبخند رو لبت میاد یه حس شیرین تو وجودت میشینه !!! 

الان دقیقا منم همین حالو دارم  مرسی از این حس ناب و شیرین 

تولد


عطر گرم نگاهت 
جاری شد بر زمستان 
و جادن داد به خورشید بی جان بهمن

آرام  ترین   آغوش دنیا ، میلادت مبارک !

 
برای تولد اجی لیلا

عجب برفیه !

 

چقد برف خوشگلیه  

خیلی خوبه تو محل کارم دقیقا روبه روی یه پنجره میشینم و میتونم از بارش برف و بارون لذت ببرم  !

 



این دوتا عکسو پار سال از جلو در شرکتمون گرفتم

سلام

جاتون خالی  خیلی خوش گذشت .



این عکسو موقع برگشت گرفتیم .

دربند 1390/10/06

تقریبا ساعت 3.30