شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

تب

کودکانه تب کرده ام

از رفتنت



پ.ن : بچه که بودم غصه دار که میشدم تب میکردم


یه شروع

یه روزی  یه جایی گفتم ، یه روزی از همه فضاهای مجازی میرم ، کاسه کوزمو جم میکنم میرم چادر میزنم تو وبلاگم ، امروز همون روزه 

حالا درسته که از همه جا نرفتم ، ولی دیگه درگیر هیجا نیستم 

هیجارو قد اینجا دوست ندارم ، خونه خودمه، دارم فکر میکنم یه تغییری بدمش و باز از اول بسازمش 

فکر اشفته ام قراره اینجا اروم شه :)


خلاصه ندا برگشت خونه :*