شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

عیدی من یادت نره!



همیشه سعی کردم دوست خوبی باشم ، اونقدر خوب که همیشه و هر جا و برای هر چیزی دوستام بتونن روم حساب کنن . اونقدر سعی کردم همیشه برای دوستام باشم که فکر کنم اهمیتمو تو زندگیشون از دست دادم ، شدم یکی از روزمرگی های زندیگشون ، من هیچوقت اجازه ندادم کسی برام دلتنگ بشه ، میدونید چرا ؟؟ چون همیشه بودم ، همیشه به همه زنگ میزنمو حالشونو میپرسم باهمه مشغله ای که دارم ولی حواسم به همه دوستام بوده و هست . برای همین کسی فرصت دلتنگ شدن پیدا نکرده چون تا به من فکر میکرده من کنارش بودم .

چن وقت پیشا یه اتفاقاتی افتاد و یه حرفایی شنیدم که باعث شد این عات و ترک کنم ، که برای همه نباشم ( البته هنوز کاملا ترکش نکردم ) که همیشه نباشم ، که همه ازم بی خبر شدن و میدونید جالب چیه ؟ هیچ کس متوجه نبودنم نشد ! هیچ کس !

بعد از مدت ها یکی از اونایی که هر روز بهش زنگ میزدم و فکر میکردم اگه  من نباشم دلش برام تنگ میشه بهم زنگ زد !

خدایی نکرده فکر نکنید دل تنگم شده بودا ، نه ! ایشون برای یه کاری کمک میخواستن ! تازه من متهم شدم به بی معرفتی و این که جدیدا خیلی خودمو میگیریم ! تازه جالبتر قضیه میدونی چیه ؟وقتی بهش گفتم معذرت در این زمینه نمیتونم کمک کنم ، گفت مامانش کارش داره و دوباره خودش بهم زنگ میزنه و الان از اون موقع تقریبا یه ماهی میگذره!


ü      نمیخوام اول سال 91 رو با دلخوری شروع کنم ، برای همین اینارو نوشتم . اینارو نوشتم که بگم همه چیز و فراموش کردم،میخوام زندگی مو از نو بسازم و میخوام تو انتخاب دوستام بیشتر دقت کنم  و البته میخوام به اونا هم فرصتی بدم تا برام دلتنگ بشن !

ü      امروز هر چی کینه و خاطره بد از سال 90 داشتم نوشتم روی یه کاغد ، کاغذم تو حیاط پای درخت توت مون خاک کردم. 91 قراره برای من خیلی چیزای خوب همراه داشته باشه ، پس پاکه پاک میرم به سمتش .

ü      مخاطب خاص تو زندگی من خداس ! مهم نیست روی زمین نیمه گمشده ندارم ، اخه من از وجوده پروردگارم به وجود اومدم پس خودش گمشده منه ، اگه تو نوشته هام حرفی از  مخاطب خاص میاد فقط برای اینه که میخوام برای نوشته های زمینی یه سوژه زمینی داشته باشم . البته باید بگم تمام کسایی که همیشه بهم سر میزنن مخاطب خاص نوشته های من هستن ، اما تو زندگی شخصیم جز خدای خودم مخاطب خاص ندارم .

ü      نوروز روز لبخند های بی بهونه اس، ارزو میکنم تو این روز تو دل هیچ کس غم نباشه و دلش تنگ نباشه ؛ اگه برای فردا دلت گرفته چشماتو ببند و به مخاطب خاص بگو سپردمش به خودت ! اونوقت فردا برات یه معجره پیش میاد و اونوقت لبخند هم بی بهونه مهمونن لبهات میشه .

شاد ترین نوروز رو براتون ارزو میکنم و میخوام بدونید  شیرین ترین عیدی  برای فردا لبخندهای شماش ! پس برای فردا عیدی من یادتون نره



عکس برای هفت سین سال 90 خودمونه  ، هنوز برای امسال رو نچیدم؛ همین که بچینم عکسشو میذارم  ، اون کتابی هم که گذاشتم شاهنامه فردوسیه :) 



"  نـــــــــــــوروزتان پـــــــــیروز "

دلتنگ


هی مخاطب خاص دلگیرم 

نه از تو ؛ از روزگار 

که تو را از من جدا کرد ! 




  • این روزا زیاد گریه میکنم ، به خاطر تو ! یادمه که یه روزی بهم میگفتی اگه من گریه کنم نفست بند میاد . یادته اون روزی که دعوامون شد و من گریه کردم ؟؟ من به اشکای خودم حساسیت داشتم ، هنوزم دارم و وقتی گریه کردم تمام صورتم کهیر زد ، اونوقت تو عصبی شده بودی و به خودت و زمین و زمان فحش میدادی ، بعدم سرم داد زدی آخه منه گ..  ارزش اینو دارم که تو اینجوری گریه میکنی و صورتتو به این روز انداختی ؟؟ یادته دستمو گرفتی خودت بردیم که صورتمو بشورم بعدم هر بار صورت منومی دیدی به خودت فحش میدادی ؟ همون موقع بهم قول دادی هیچ وقت دیگه اشکمو در نیاری!

  • این روزا دائم سر درد دارم ، به خاطر تو ! یادمه اون روزا بهم میگفتی که حق ندارم عصبی و نگران بشم ، میگفتی دق میکنی اگه من خار به پام بره . یادته اون وقتی رو که برات یه مشکلی پیش اومد و دو هفته غیبت زد ؟ من انقد اون چن روز عصبی و نگران بودم که تمام مدت سردردای شدید داشتم ، اونقد شدید که با هیچ آرامبخشی ارومم نمیکرد ، وقتی برگشتی و فهمیدی دکتر بهم گفته به خاطر اعصابمه که دائم سرم درد میکنه، عصبانی شدی ، رفتی سر خاک بابا ، من و به روح بابا قسم دادی که ببخشمت ، ازم قول گرفتی بیشتر مراقب خودم باشم . هیچ وقت صدای لزرونتو از پشت تلفن یادمه نمیره که سعی میکردی پشت فریادات بغضتو مخفی کنی. همون موقع بهم قول دادی که دیگه هیچ وقت بی خبر از کنارم نری !

  • تو قول دادی و قولاتو شکستی ولی من عهدمو با تو نشکستم ، در عوضش بی صدا تو خودم شکستم . 


  • همه این حرفارو زدم که بهت بگم ، هر وقت دلت هوای منو کرد و خواستی برگرد؛ اینجا یه نفر همیشه منتظرته . 



هوس

بوسه میخواهم 

داغه داغ ،

این روز ها لبانم یخ زده اند !


***


تنم آتش گرفت زیر داغی لبانت ،

در آغوشت ارامم کن !


جنون



هی مخاطب خاص 

دیوانه نفس نفس هایت میشوم 

وقتی در آغوشت مرا می فشاری ! 


  • صبا چشمامو باز میکنم میرم مامانمو تو خواب نگاه میکنم ، بعد اروم خودمو زیر پتو کنارش جا میدم ، بیدار میشه ، بهش میگم مامانی سردم شده بود ، میدونه دروغ میگم و میخوام بغلم کنه ، بغلم میکنه پیشونیمو میبوسه و تو گرمای عشقش اروم میشم . از کنارش بلند میشم لباسامو میپوشم و  تا دمه در میرم و بر میگردم و به مامانم که چشماش بسته اس نگاه میکنم و تو دلم میگم مامان خدیج من میرم سر کار فعلا  شب که از سر کار برمیگردم میرم پیشش که معمولا تو آشپزخونه اس و داره شام درست میکنه ، نگاش میکنم ، خودش متوجه میشه و میاد بغلم میکنه و بوسم میکنه میگه خسته نباشی ، وای که نمیدونید چه حسه خوبی بهم دست میده ! خدایا مرسی که مامان خدیج مامانمه .

بدون شرح

1- موندم به این دوست عزیز چی بگم : 


باور کنید من فقط برای این که سبک نوشته هامو تغییر بدم از مخاطب خاص توش حرف زدم !


2- گاهی وقتا فکر میکنم هیچ کدوم ادمای دور و برم منو اصلا نمیشناسن ! البته کاملا هم درست فکر میکنم ! 


3- میدونی مخاطب خاص عزیز خسته شدم انقد جاتو خالی نگه داشتم تا بیای ! اومدی اومدی نیومدی ام خیلی مهم نیس ! تو جاده قدم زدن ، زیر بارون دویدن ، به بهار لبخند زدن و عاشق بودن رو تنهایی ام میشه انجام داد و لذت برد ! 


4- امروز با همکارم بحثم شد به خاطر این که هر ماه سرم خلوت تر بود و بهش لطف میکردم و برای یه مسأله ای کمکش میکردم . این ماه که مشغله داشتم و نخواستم کمکش کنم رو به روم وایساد و از حقش حرف زد ! منم بهش گفتم اگه فک میکنی حقی داری برو از همونی که باید بگیرش نه از من که از سره لطف 4 ، 5 ماهه دارم کمکت میکنم ! 

البته دلگیرم از این موضوع که باعث رنجش کسی شدم ولی لطف مکرر میشه حق مسلم ! از اونجایی که من عادت دارم بی منت به بقیه کمک کنم مثه این که خیلیا پر رو شدن ! باید یه خونه تکونی تو محیط کارم انجام بدم ! 


5- تو این چن وقته که تو همه شعرام از مخاطب خاص حرف زدم خیلیا داوطلب شدن که مخاطب خاص شعرا باشن ولی خب هیچ کدوم خاص نبودن ! 

تقریبا یه هفته پیش  یکی از دوستان که خیلی دوسش دارم ازم خواست تا پیدا شدن مخاطب خاص شعرام به اون تقدیم بشه . به خاطر این که خیلی برام عزیزه و بی منظور بود ، تز این به بعد تا پیدا شدن مخاطب اصلی  شعرا تقدیم میشه به نوید عزیز که همیشه حمایتم کرده ، بی منت و بی منظور : 


هی مخاطب خاص 

دلگیر نباش که در آغوشت میخوابم ،

از کودکی هرگاه ارام بودم

 چشمهایم بسته میشدند !