ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
این منم ؛ عاشق تر از هر زمانی !
می دانم قلبم در سینه ام نیست اما نمیدانم کجاست . میدانم باید به دنبال کسی یا چیزی بگردم اما نشانه ای ندارم . مثل پرنده ای که در اسارت به دنیا امده و اسمان ندیده ؛دلباخته اسمان است ؛ مثل ماهی که شوری دریا را نچشیده اما تشنه ی شوری ناب دریاست ؛ مثل اهویی که در اغوش صیاد متولد شده اما عاشق دویدن روی خاک نرم و مرطوب جنگل است ، من هم تشنه ی عاشقانه های زمینم ؛تشنه بوییدن و بوسیدن معشوقم . اما سخت است عاشق بودن بی انکه بدانی اسیر کدامین نگاهی!
من عاشق به دنیا امده ام و باید عشق بورزم ، حتی اگر معشوق گم شده ی من در این جهان نباشم . من باید عشق بورزم به همه چیز و همه کس. من امده ام تا عشق بورزم به تمام آفرینش پروردگارم حتی اگه معشوقم را لمس نکنم. خداوند مرا عاشق افریده و اری این منم عاشق تر از هر زمان دیگری !
پ.ن 1: اگه وبلاگمو دوست دارید از لینک پایین صفحه همون که شبیه تلویزینه بهم رای بدید .
پ.ن.2 :چن وقت پیشا که داشتم تو وبلاگا میچرخیدم به یه وبلاگ برخوردم که 40 روز بود به روز نشده بود . اولش به نظرم عجیب نیومد . خیلی وقتا پیش میاد که خود منم مدت طولانی به وبم سر نزنم . اما بعد که از لینکای کنار صفحه به وبلاگ یکی دیگه از دوستاش رفتم فهمیدم که اون بنده خدا 39موقع نجات یه خانم جوون که داشته پرت میشده توی دره ، خودش پرت شده و فوت کرده .
برگشتم به وبلاگش نظرات باید تایید میشدن و کلا وبلاگ داشت خاک میخورد. جایی که میتونست برای دوستاش حکم خونه اونو داشته باشه و اونجا دوره هم به یادش باشن داشت خاک میخورد. یهویی به خودم لرزیدم. مرگ میتونست دقیقا پشت سر منم وایساده باشه . اونوقت من بود م و یه عالمه پسورد این وبلاگ و اون ایمیل و 1000 جای دیگه با یه عالمه ادم که ندیدمشون ولی برام مهمن. همون موقع اومدم تو تنظیمات وبلاگم . بخش نظراتو بدون تایید گذاشتم که اگه روزی من نبودم کسایی که یادم میافتن حداقل حرفاشون اینجا باشه به جای حرفای من .
بعدم یه گوشه از دفتر شعرم همه پسوردایی که داشتم و نوشتم و به مطمئن ترین ادمی که میشناختم همه پسوردامو دادم.
فقط برای این که اگه روزی نبود شاعرانه های من خاموش نشه . ولی حالا با این اتفاقی که امروز افتاد فکر میکنم گاهی این ازادی اشتباهه !!
پ.ن.3 : نادیا خانم که تشریف اوردی کلی الفاظ رکیک استفاده کردی تو وبلاگ من ! باشمام.
نظراتو پاک کردم چون حرفای زشتی نوشته بودی . این که من به وبلاگ یه ادم دیگه سر بزنم دلیل نمیشه که بخوام اون ادم رابطه ای داشته باشم ! شاید من به روزی 20 یا 30 تا وبلاگ سر بزنم. چه دختر چه پسر ! شما اگه نگران نت اومدن همسرتی به جای این رفتارای بیمارگونه برو با ایشون منطقی صحبت کن که نت تشریف نیارن !
دفعه بعدم که تشریف اوردی اینجا جوری حرف بزن که در شأن شخصیت خودت باشه ! اون حرفای شما ذره ای از شعور و شخصیت من کم نکرد ولی مطمئن باش خودتو خیلی کوچیک و حقیر کردی و در واقع شخصیت خودتو زیر سوال بردی! کاش کمی قبل از این حرکتت فکر میکردی !!!
در هر صورت برای خودت و همسرت که اصلا نمیدونم کی هست ارزوی خوشبختی میکنم.