شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

آغوش


 

این روزها تحمل هیچ لباسی ر ا ندارم

جز نگاه تو بر تن عریانم !


 ***

انقدر سرد است روزهایم

که هیچ آتشی گرمم نمیکند ؛

کمی در آغوشم بگیر !


***


آه ، خاص ترن مخاطب دنیا ،

میدانی پرواز را تجربه میکنم

وقتی گرمای نفسهایت نوازش میکند گلویم را ؟



پ.ن : هی مخاطب خاص  ، خیلی شبا این آهنگو به یاد تو گوش میدم ! بیا امشب دونفری به این ترانه گوش بدیم : 

داریوش 

تصویر یک رویا 


شب از مهتاب سر می‌ره
تمام ماه, تو آبه
شبیه عکس یک رویاست
تو خوابیدی, جهان خوابه

زمین دور تو می‌گرده
زمان دست تو افتاده
تماشا کن, سکوتِ تو
عجب عمقی به شب داده

تو خواب انگار طرحی از
گل و مهتاب و لبخندی

 شب از جایی شروع می‌شه
که تو چشمات و می‌بندی

تو را آغوش می‌گیرم
تنم سر ریز رویا شه
جهان قد یه لالایی
توی آغوش من جا شه

تو را آغوش می‌گیرم
هوا تاریک‌تر می‌شه
خدا از دست‌های تو
به من نزدیک‌تر می‌شه

تمام خونه پر می‌شه
از این تصویر رویایی
تماشا کن, تماشا کن
چه بی‌رحمانه زیبایی

بهشت گم شده


امروز کوه بودم ، خیلی خوش گذشت ، اما دلتنگ بودم ! دلتنگ دوستایی بودم که به تازگی پیداشون کردم اما عاشقشونم .

امروز دائما داشتم به دو لبه ی قیچی فکر میکردم ، به حسین ، فاطمه ، مهتاب، ممدوسین ، ممرضا ، طراوت ، سمیرا و یاسی !

تو تک تک لحظه هام جای شما رو خالی کردم .

نمیدونم حسی که  به این خونه جدید  دارم به خاطر چیه اما حس میکنم که دو لبه ی قیچی روی زمین نیست ! حس میکنم یه بهشت گم شده اس که هر کسی لیاقت قدم گذاشتم بهشو ندارم و من خوش بخت و خوش شانسم که روی زمین پاکش قدم گذاشتم  و تونستم  هوای نابشو تنفس کنم . 

اونجا همه با هم ان ، همدلن ، پاک و ساده ان و یه جورایی بوی ناب انسانیت میدن . 

وقتی صفحه اشو باز میکنم احساس راحتی خاصی دارم یه ارامش عمیق ! 


دوستای خوبم 

خوشحالم که پیداتون کردم . دوستتون دارم  ! 

 

=>  از دوستای گلم که اسمشنو تو این پست نیوردم عذر میخوام ، اخه این پست فقط به خاطر دولبه ی قیچی نوشته شده ولی خودتون میدونید که چقد همه تونو دوست دارم . بهزاد ، مازیار ، امین ، دکتر خودم ، فرفری ، حامد ، فرشاد ، محمد و هر کس دیگه ای که خودش میدونه دوسش دارم و اینجا اسمشو نیوردم .
 

آه

 


این روزها من هر نفس آه میکشم و

تو میکشی دست نوازش بر شب گیسوانش !

رقص



تا صبح میرقصم امشب

با هر سازی که تو مینوازی ! 


شب بوسه ها


هی مخاطب خاص !

لب هایت را قدر یک بوسه قرض میدهی ؟؟

 

***

 

جهنمی ست لبان تو !

نمی بوسمت در حسرتت میسوزم ،

می بوسمت لبانم ذوب میشود !

 

***

برای بوسیدنم بهانه لازم نداری!

فقط نگاهت را به نگاهم بدوز

و مرا ببوس !

 

***

 

من نمیخواهم آزاد باشم ،

تا وقتی اسیر آغوش توام و

لبانت شکنجه گر من است !

 

***

 

تمام تو ماله من است ، حتی نفس هایت

لب بر لبم بگذار

میخواهم تمامت را  بمکم !