ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
1- از روزی که بابا رفته به همه دخترایی که بابا دارن حسودی میکنم ؛ به همه کارایی که باباها بر ا باچه هاشون میکنن حسودی میکنم . مثلن اون روز یه دختری رو دیدم که باباش باهاش تو پارک والیبال بازی میکرد ، با این که بابا محال بود همچین کاری بکنه ، اما یهو دلم برا بابا تنگ شد ، دلم خواست منم بابا داشتم ...:(
2- امروز چهلم بابا بود :( باز همون صحنه ها برام تکرار شد ، یاد غسال خونه و لحظه ای که گذاشتنش تو قبر از صب یه ریز تو مخم داره مشت میکوبه :( خدایا این خارج توان من بود ....
3- امروز لباس سیاه مامانو از تنش درآوریم، بردیمش آرایشگاه ، وقتی تو ارایشگاه روسری شو باز کرد که موهاشو شونه کنه تازه دیدم چقد تو این 40 روز موهاش سفید شده :(
به دیوار کوبیدم
عشق قاب گرفته ام را
تو نگاهش کردی
تحسینش کردی
حسرت خوردی
+ کاش واقعی بود
و گذشتی از کنارش
بی آنکه بفهمی
این قاب خاک گرفته
حس ناب من به توست !