شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

...

بعد از تو زودرنج شدم بابا ، حرفا و نگاهایی که قبلن نمی رنجوندنم  ، حالا دلم و میشکنن ، له میشم،زود عصبانی میشم، زود خسته میشم ، توقع دارم همه بدونن من بابا ندارم و از باباهاشون برام تعریف نکنن، خسته شدم انقد الکی خندیدم ، که غم نبودتو یادم بره :(


بابا میدونی چن وقته سر خاکت نیومدم ؟

بابا طاقت ندارم ، دوباره همه اون لحظه ها برام مرور شه ، میترسم اگه یه بار دیگه بیام اونجا نتونم دیگه جلوی خودمو بگیرم و جلوی مامان ضجه بزنم:( طاقتم کم شده؛ دارم از دلتنگیت میمیرم ولی جرئت اومدن ندارم :((

بابا دلتنگم ، خنده های سر سری و الکیم هیچ فایده ای نداره :(

آغوش

به من آغوش بدهکاری ،

به قدر تمام روزهای نبودنت 

آماده باش برای یک حبس ابدی!


بهونه ...

این که تو دوســـــــــــــــــم داری

دلیل خوبـــــــــــــــــی نیست

برای این که منــــــــــــــم 

دوسِت داشته باشم .

با تمام ِ وجود غمگینم ...

حس 

یه مریض غریب 

بدون هیچ ملاقاتی ای! 


پ.ن : وقتایی که خیلی مریضم بیشتر احساس تنهایی میکنم ! 

ایستگاه انرژی

دانلودش رو از دست ندید 

برای من پر از خاطره بود ...


دانلود