تمام شد،
تمام آنچه میان ما بود!
تو آنجا ایستاده ای!
روبه روی من
با لبخندی بر لبت
من ،
حلقه اشک در چشمانم
قلبم پر از درد؛پر از ترک!
بارها قلبم را شکستی،
هر بار لبخند زدم و گذشتم
اما،
این بار فرصتی برای بخشش نیست!
من غرق دردم
تو خنده بر لب
مست از قدرت
غرق در لذت شکستن قلبم!!
تو فریاد زدی !
من،
مرگ را تجربه کردم
تمام شد
تمام آنچه میان ما بود
با مرگ من
نمیدو نم چرا اینقدر سروده هاتون لحن حزن انگیز داره.البته خب شاید سبک شخصی شعر شما ایجاب میکنه گرچه باید بگم بسیار خوب ازپس موسیقی کلام بر اومدین و موسیقی کلام با درون مایه شعر هماهنگی کامل داره.
مرسی کاشکی ایمیل تونو میزاشتین که بتونم بیشتر از راهنمایی هاتون استفاده کنم.
به نظرم خیلی پر معنا بود.. همین..
مرسی ... خیلی غمناکه ... نا امیدی می باره از شعر