شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

ستاره

قرن هاست غرق دروغم!
می درخشم و
میفریبم
آدمک ها را

غرق در توهم درخشانی من
می میرند؛
بی آنکه بدانند ،
من مردم!

این فاصله دور و قرن ها دروغ!
،کاش
میدانستید
ستاره کی مرد!
نظرات 6 + ارسال نظر
ایمان شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:48 ب.ظ

خیلی خیلی عالی بود دستت درد نکنه
اومدی مسنجر اگه اد کنی خوشحال میشم
منم ایمان هستم
و email اصلی ام
azadi.kojae@gmail.com

مرسی از توجهت ایمان جان

پیمان دوشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:25 ق.ظ http://paymandorosti.blogsky.com/

خدا نکنه هیچ ستاره ای بمیره !

داود سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:19 ب.ظ

وقتی درخشش یه ستاره از پس قرنها امید بخش آدمکهاست پس ستاره هنوز نمرده!ستاره نمی میره حتی اگه نباشه...

ستاره سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:55 ب.ظ

مرسی داود جان این شعرو برای خودم گفتم و اولین کسی هستید که با جمله اش ارومم کرد

حسن دوشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:25 ب.ظ

این همون شعریه که خوندی !‌ کار بی نظیری شده !

اوهوم
مرسی از توجهت حسن جان

خالی........ شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:50 ق.ظ

دیوار دلم خسته فرو میریزد و میخواند تو را تا که شاید مرهمی باشی بر این زخم پر از خون و سلام بی جواب من و میجوید تمام خاطرات نارنجی عشق یا که من را در سکوت خاطراتی که جز بوی نم و حسرت چیزی نمیدانند و دیوار این خسته ترین دل ها فرو میریزد این صدای شکستن که از قعر وجود من بر میخیزد شاید تو را به این یاد وا دارد که روزی من هم بوده ام آری. دیوار دلم خسته فرو میریزد..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد