کم کم می سوزد تن من ! اشتیاق لمس تو، به آتشم کشید با من بمان ؛ حالا که گلوله آتشم با من بمان
در عین سادگی فخیم و زیبا بود اما غمناک...
مرسی نظر لطفته
بی اعتایی و کم محلی مثه اب یخ می شه روی این گلوله اتش اخرش یه قطعه چوب نیم سوز می مونه که از عمق وجودش دود اه وار - شایدم اه دود وار - بر می خیزه
غلط میکنه بی اعتنایی کنه:))چششو در میارم :))
چش کیو ؟ خودمم ترسیدم :دی
همون که میخواد بی اعتنایی کنه :))
در عین سادگی فخیم و زیبا بود اما غمناک...
مرسی نظر لطفته
بی اعتایی و کم محلی مثه اب یخ می شه روی این گلوله اتش
اخرش یه قطعه چوب نیم سوز می مونه که از عمق وجودش دود اه وار - شایدم اه دود وار - بر می خیزه
غلط میکنه بی اعتنایی کنه:))
چششو در میارم :))
چش کیو ؟ خودمم ترسیدم :دی
همون که میخواد بی اعتنایی کنه :))