شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

سایه

سایه او شدی!
در بی حواسی پس از دیدارش
رها کردی
دستانم را!
من ماندم و
نگاه
در امتداد تنهایی کوچه
و
دو سایه که می گذرند از من!
نظرات 1 + ارسال نظر
گیر سه پیچ یکشنبه 16 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:38 ق.ظ

پسرک چشم گذاشت که دخترک قایم شود.
شروع به شمردن کرد
یک
دو
سه
.
.
.
دخترک که رفت قایم شود پسری را دید ... بره شد و با اون گرگم به هوا بازی کرد ... و دریده شد.

هزار ..
هزار و یک
هزار و دو
.
.
.


سالیان سال است صدای شمردن در پس زمزمه چشمه و کوه می آید ...

یه متن گودری با یه مقدار زیادی عوض بدری شدن

ای اوی من ، چقد تلخ :(
هعی :(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد