شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

کوچه های اردیبهشت


از تو گذشتم
آنچنان که زمان ، از من می گذرد!
بی بازگشت،
بی حسرت،
با امید !
***
گم کرده ام
دستانت را،
در کوچه های اردیبهشت!
و حالا ،
سالهاست در به در آن دستهایم!
***
با نگاهت
آتش گرفتم؛
با نفس هایت
ذوب شدم؛
و با لمس دستانت
خاکسترم کردی !
و من هیچ شدم در عشق تو!
اما،
تو
گذشتی از من؛
همچون باد سرد پاییز

و آن حس
آن شور
آن حرارت ،
خاموش شد!
سالهاست که من آتش فشان خاموشم!

نظرات 2 + ارسال نظر
داود سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:23 ب.ظ

احساس میکنم این شعر بهترین سروده شما باشه!از همون بند اول شعر صور خیال تصویرهای بدیع وشگرفی رو به رخ خواننده میکشه .این شعر شما مثل یک روز اردیبهشتی می مونه که طلوع خورشید اون به زیبایی آغاز شعر شما ظهرش مثل اوج شعر شما وپایان شعر شما مثل غروب خورشیدش.به همون اندازه غمگین...

ستاره سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:58 ب.ظ

متشکرم واقعا لطف دارید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد