شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

ســــــــــــــــایه



سایه ام هم کوتاه شد ؛

وقتی تو رفتی !!!


نظرات 24 + ارسال نظر
کاوه پنج‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:20 ب.ظ http://www.gongekhabdide.blogsky.com

آرامش دریای من، چندی است بر هم خورده است
امواج گیسوی کسی ، آسایشم را برده است

اوضاع بر وفق مرادم بود تا یکسال پیش
زان پس خیالی چون خوره ، روح و تنم را خورده است

آتشفشان عشق ، از کوه دلم فواره زد
حالا به جا از من، تنی دمسرد و دل آزرده است

یک اتفاق ساده بود، چیزی شبیه زلزله
آوار شد لیلائی و . . .دیدم که قیسی مرده است

چون باد، جارو کرد و برد آسودگیهای مرا
آشفتگی است ، این ارمغانی را که عشق آورده است

حالا پس از عمری شکستن در خود و پرپر شدن
با آنکه چون گل، خاطرم تب کرده و پژمرده است

اما خیالی نیست، چون آمد نیامد دارد عشق
این بار هم سهم من از آن زخمهای گرده است

ای باد! در گوشش بگو: بعد از تو ای عذراترین!
این وامق وامانده، دیگر دل به کس نسپرده است

وای مرسی کاوه جان

کاوه پنج‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:35 ب.ظ http://www.gongekhabdide.blogsky.com

دو سه روز است د لم در تب و تاب دگر است
به نظر می رسد،آغاز عذابی دگر است

گر چه، کبک دلم از چنگ عقابی،رسته
بال و پر بسته چنگال عقابی دگر است

هر چه گویم: دل غفلت زده ام! خواب بس است
این نه آن چشمه جوشان، که سرابی دگر است

ولی افسوس! که دل-این دل وامانده-من
نیست آگاه و از این خواب ،به خوابی دگر است

بازهم،در بدر کوه و بیابان گشتن
این همان عاقبت خانه خرابی دگر است

وای کاوه جان امشب وبلاگ مارو ترکوندیاااااااا

مرسی خیلی محشر بود

کاوه پنج‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:37 ب.ظ http://www.gongekhabdide.blogsky.com

ای نگاهت آفتاب ظهر تیر!
آب شد برف نگاهم ناگزیر

هم شبیه نخلی و هم مثل بید
با توام بالا بلند سر به زیر!

بس که دنبال تو راه افتاده ام
رد پایم حک شده در این مسیر

روزها و ماهها و سالها
صبر کردم، آمدی، اما چه دیر

حال،دیگر بارش سیلابی ات
کم نخواهد کرد داغ این کویر

هرچه دارم از دل و جان مال تو
خاطراتت را فقط از من مگیر
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فقط برای ندای عزیزم


مرسی کاوه جان :)


فوق العاده بود

کاوه جمعه 9 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:03 ق.ظ http://www.gongekhabdide.blogsky.com

دوباره عشق دوباره هوا دوباره نفس
دوباره عشق دوباره هوی دوباره هوس

دوباره ختم زمستان دوباره فتح بهار
دوباره باغ من و فصل تو نسیم نفس

دوباره باد بهاری - همان نه گرم و نه سرد
دوباره آن وزش میخوش آن نسیم ملس

دوباره مزمزه ای از شراب کهنه ی عشق
دوباره جامی از آن تند تلخواره ی گس

دوباره همسفری با تو تا حوالی وصل
دوباره طنطنه ی کاروان طنین جرس

که با تو حرف نگفته بسی به دل دارم
که یا بسامدش این عمرها نیاید بس

برای یاختن آن به راه آزادی است
اگر نکوفته ام سر به میله های قفس

کبوترم به تکاپوی شاخه ای زیتون
قیاس من نه به سیمرغ می رسد نه مگس



مرسی کاوه جان از این همه شعر زیبا که برام میذاری

کاوه شنبه 10 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:32 ق.ظ http://www.gongekhabdide.blogsky.com

قرارمان باشد فصل انگور

شراب که شدم بیا

تو جام بیاور..
من جـــــــــــان..!




مرسی کاوه جان

کاوه شنبه 10 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:34 ق.ظ http://www.gongekhabdide.blogsky.com


یه متنه.. هرچی برات ارسال میکنم نمیاد..
نمیدونم چرا..؟



به جز این دوتای دیگه مگه بازم بود ؟

کاوه شنبه 10 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:41 ق.ظ http://www.gongekhabdide.blogsky.com

باران که می بارد
دلم برایت تنگ تر می شود
راه می افتم..
بدون چتر!
من بغض میکنم و
آسمـــــــان گـــــریه...



چقد اینو دوست داشتم

کاوه یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:29 ق.ظ http://www.gongekhabdide.blogsky.com

روزها و شب ها سپری می شوند

اما.. تو همان خوب دیروزی..

منو میگی ؟

کاوه یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:01 ق.ظ http://www.gongekhabdide.blogsky.com

به دل هوای تو دارم و بر و دوشت
که تا سپیده دم امشب کشم در آغوشت
*****
چنان نسیم که گلبرگ ها ز گل بکند
برون کنم ز تنت برگ برگ تن پوشت
*****
گهی کشم به برت تنگ و دست در کمرت
گهی نهم سر پر شور بر سر دوشت
*****
چه گوشواره ای از بوسه های من خوش تر
که دانه دانه نشیند به لاله ی گوشت
*****
گریز و گم شدن ماهیان بوسه ی من
خوش است در خزه مخمل بنا گوشت
*****
ترنمی است در آوازهای پایانی
که وقت زمزمه از سر برون کند هوشت
*****
چو میرسیم به آن لحظه های پایانی
جهان و هر چه در آن می شود فراموشت
*****
چه آشناست در آن گفت وگوی راز و نیاز
نگاه من با زبان نـگاه خـــاموشت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

کاوه یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:02 ق.ظ http://www.gongekhabdide.blogsky.com

پ نه پ.. دارم به خرزو خان میگم..!


آخی

کاوه یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:07 ق.ظ http://www.gongekhabdide.blogsky.com

نظر با من مباز این سان، مپیچ این سان به پرهیزم
که تابم نیست تا با وسوسه های تو بستیزم

*****

لبت زین سان که بی پروا به مهمانیم میخواند
سیاوش نیز اگر باشم زکف رفته است پرهیزم

*****

به این آرامش غمناک عادت کرده ام دیگر
به اغوایی از این گونه به طغیان برمیانگیزم

*****

نگاهت راه صد صنعان به یک جولان تواند زد
که باشم من که با این غول زیبایی درآویزم ؟

*****

تو از من بگذر ای جادوی چشم مار! که از طیفت
من آن گنجشک مسحورم که نتوانم که بگریزم

*****

مرا از تو رهایی نیست تا در پرده های جان
شباشب با خیالم طرح چشمان تو می ریزم

کاوه یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:42 ب.ظ http://www.gongekhabdide.blogsky.com

ای بافته نظاره ات از ختمی و مریم
تن شسته در آرامش سکرآور زمزم

ای با تورسیده به تفاهم غم و شادی
وی در تو نشسته به توافق شب و روزم

زیبا شدی آنگونه که پیش از تو ندیدند
حیران شده یک شهر ، از آنگونه که من هم

تو ، وارث آن ثانیه ی وسوسه ریزی
من ، باقی بی صبر عطشناکی “ آدم ”

روزی به خدا می رسی و می روم از خویش
ای در تو شراب همه ی عمر ، فراهم

حافظ چو تو را داشت که چون قند غزل گفت
ــ یاری که در او ریخته شیرینی عالم … ــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای دوست عزیزم ندای احمدی عزیز

مرسی

کاوه عزیزم

کاوه دوشنبه 12 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:28 ب.ظ http://www.gongekhabdide.blogsky.com

چشم در راه تو دارم برگرد
رفته از دست قرارم برگرد

گل من ! بی تو در این تهمتگاه
زخمی خنجر خارم برگرد

ماه بی واهمه زندانی
پای بست شب تارم برگرد

تا بر این گونه ی آزرده ام آه
شر شر اشک نبارم برگرد

کاش می شد که نگاهم را باز
دست چشم تو سپارم برگرد
_____________________
شرمنده بابت همه چی!

بابت چی شرمنده ؟؟؟؟
من که چیزی یادم نمیاد

کاوه چهارشنبه 14 دی‌ماه سال 1390 ساعت 07:37 ب.ظ http://www.gongekhabdide.blogsky.com

داس بدست دیگریست ، گندم ها از من میترسند.




بی نهایت زیبا بود !!!

کاوه چهارشنبه 14 دی‌ماه سال 1390 ساعت 07:38 ب.ظ http://www.gongekhabdide.blogsky.com

تنم لرزید..!

آب پاکی که روی دستم ریختی..
یخ بود!!


مرسی کاوه جان خیلی خوشگل بود
از شاهکارای عمو مهرداده دیگه ؟

کاوه پنج‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:50 ب.ظ http://www.gongekhabdide.blogsky.com

دریا باشی اگر

چون دانه ی بریده ای از تسبیح باران

در تو گم می شوم

صحرا باشی اگر

ابر می شوم ، خار می شوم

بر تو می بارم ، در تو می میرم

آه اگر باشی
راه اگر باشی

چاه اگر باشی
تو را می کٍشم

می روم
در تو می افتم

تو باش

هرچه هستی

کفایت می کند




چقد این شعرو دوست داشتم

مرسی کا.ه جونم
دمه عمو مهرداد گرم

کاوه شنبه 17 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:21 ق.ظ http://www.gongekhabdide.blogsky.com

ای دور مانده از من ناچار و ناسزاوار
آنسوی پنج خندق - پشت چهار دیوار

ای قصه ی تو و من - چون قصه ی شب و روز
پیوسته در پی هم ، اما بدون دیدار

سنگی شده است و با من تندیسوار مانده است
آن روز آخرین وصل ،‌و آن وصل آخرین بار

بوسیدی و دوباره... بوسیدی و دوباره
سیری نمی پذیرفت از بوسه روحت انگار

با هر گلوله یک گل در جان من نشاندی
از بوسه تا که بستی چشم مرا ، به رگبار

دانسته بودی انگار ، کان روز و هر چه با اوست
از عمر ما ندارد ،‌دیگر نصیب تکرار

آندم که بوسه دادی چشم مرا ، نگفتم
چشمم مبوس ای یار ، کاین دوری آورد بار ؟

کاوه یکشنبه 18 دی‌ماه سال 1390 ساعت 05:48 ب.ظ http://www.gongekhabdide.blogsky.com

ماندم به خماری که شراب تو بجوشد
پس مست شود در خم و از خود بخروشد
آنگه دو سه پیمانه از آن می که تو داری
با من به بهایی که تو دانی بفروشد
ــــــــــــــــــــــ
نمیدونی چقدر این پستت رو دوست دارم..
همین دو جمله قشنگتو:

سایه ام هم کوتاه شد؛
وقتی تو رفتی !!!


قابل نداره
تقدیم به شما

کاوه سه‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:40 ق.ظ http://www.gongekhabdide.blogsky.com

مهرداد میگه:
ــــــــــــــــــــ

ژولیده

بی حوصله

بی اعتنا به خواب

بی حرفی از ترانه و

بی میل نان و آب !

این

گفتگوی هر شب آیینه و من است



kolan man mehrdado sherasho doos daram :d

کاوه چهارشنبه 21 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:26 ق.ظ http://www.gongekhabdide.blogsky.com

به سینه میزندم سر دلی که کرده هوایت
دلی که کرده هوای کرشمه های صدایت

نه یوسفم نه سیاوش به نفس کشتن و پرهیز
که آورد دلم ای دوست، تاب وسوسه هایت

تو را ز جرگه ی انبوه خاطرات قدیمی
برون کشیده ام و نهاده ام به صفایت

تو سخت و دیر به دست آمدی مرا و عجب نیست
نمی کنم اگر ای دوست! سهل و زود، رهایت

گره به کار من افتاده است از غم غربت
کجاست چابکی دست های عقده گشایت؟

به کبر شعر مبینم که تکیه داده به افلاک
به خاکساری دل بین، که سر نهاده به پایت

"دلم گرفته برایت" زبان ساده ی عشق است
سلیس و ساده بگویم: دلم گرفته برایت!!

ــــــــــــــــــ
شعر از: حسین منزوی

کاوه پنج‌شنبه 22 دی‌ماه سال 1390 ساعت 05:41 ب.ظ http://www.gongekhabdide.blogsky.com

حتی از “ ندامت ” هم

به خاطر “ ندا” یی که از نام تو

در آن پر می زند

خشنودم!



آخی چقده خوشگلهههههههههههههههههههههههههههه

مرسی

کاوه جمعه 23 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:39 ب.ظ http://www.gongekhabdide.blogsky.com

حتم دارم که تویی آن شبح آینه پوش
عاشقی جرم قشنگی است به انکار مکوش
ــــــــــــــــــــ

کاوه جمعه 23 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:41 ب.ظ http://www.gongekhabdide.blogsky.com

کاش قلبم درد پنهانی نداشت

چهره ام هرگز پریشانی نداشت

برگهای آخر تقویم عشق

حرفی از یک روز بارانی نداشت

کاش می شد راه سخت عشق را

بی خطر پیمود و قربانی نداشت

برانوش یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:07 ق.ظ http://www.baranoosh.blogfa.com

salam kheili mamnon ke varede webz va weblagam shodi va nazar dadi weblage u ham besiar ziba va asheghanas be adam aramesh mide man matalebe weblagamo 7 sal pish neveshtam 2 sal psih varede weblagam kardam weblagi ke halate matrokeh dare vase yadegari gozashtam omidvaram hamishe shad salamat moafagh bashi



ممنونم که سر زدی
اونقدر ها هم متروکه نیستا
ولی اطلاعات جالبی داست وبلاگت
دوسش داشتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد