شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

رسم عاشقی



عاشقت شدم ولی تو عاشق او بودی !

به خاطرت صبر کردم ارام و بی صدا سایه تو و او شدم ، بارها قلبت را شکست و تو به پای او ماندی . من را ندیدی که عاشقانه نگاه بغض الودم را به تو دو خته بودم . بارها ترکت کرد و من شکستنت را دیدم ؛ و به خاطر تو خودم او را برگرداندم . سالها عاشقانه برای تو فقط یک سایه بو دم و تو مرا ندیدی، آخر تو عاشق او بودی !

او ترکت کرد با قلبی پر از زخم و درد سراغم امدی ! نگاهت پر از کینه بود و من باز هم سایه وار کنارت بودم تا ارام شدی . من ترک خورده بودم از درد.شاید هم از درد نبود . مادرم همیشه میگفت انار وقتی میرسد ترک برمیدارد. شاید من هم رسیده بودم ! در عشق تو ناب و پخته شده بوده بودم.

نگاهم کردی ، در عمق چشمانت پشیمانی بود و حسرت. ارم گذشتم از کنارت و تو سایه ام شدی ارام و بی صدا .

 

پ.ن 1: نمیدونم کدوم گوشه دنیا بی خیال من سر میکنی ولی هنوز هم گاهی خاطراتمونو مرور میکنم. دیشب بیخواب شده بودم به یاد اون شبی که زنگ زدی از خواب بیدارم کردی و  بابا منوچهر میخوند و تو کمونچه میزدی . 

به یا بابا منوچهر که یک سال و هشت ماه پیش همه ما رو تنها گذاشت و رفت وتمام رویاهای منو تو هم با خودش برد .


پ.ن 2: جناب مخاطب خاص عزیز ،

خواستم بگم که :

همه پسرا پشت درن ؛ منتظرن جیغ میزنن؛ آخ اگه دیر بجنبی ، میان منو میبرن !

حالا خودت میدونی کی بیای ! ( برداشتی آزاد از اهنگ بدو بدوی برو بکس ) 

 

پ.ن 3 : لطفا به لینک زیر سر بزنید .  

"مگه چی میشه مهربون باشیم "

نظرات 14 + ارسال نظر
رضا شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:39 ب.ظ http://malche.blogsky.com/

چرا آهنگو خراب میکنی؟!
همه دخترا پشت درن منتظرن جیغ میزنن آخ اگه دیر بجنبی میان (من) و میبرن



خوب من که گفتم برداشت ازاده :))

از کل این پست همون جمله آخر نظرتو جلب کرده ؟؟

Haamed شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:32 ب.ظ http://www.haamed.blogsky.com

منم دوستش دارمولی نمیدونم چرا هیچی نمیگه.تا به حال خیلی بهش گفتم.همین امشب هم بهش گفتم ولی هیچ عکس العملی نداره.فقط وقتایی که بهم نیاز داره منو یاد میکنه.
نمیتونم ازش بگذرم ولی...



درست میشه دوستم. تو که تو دل اون نیستی ، شاید دلیلی داره باری سکوتش

فـــرشـــاد شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:38 ب.ظ http://farshadx.blogfa.com

سخت است

که تنها کسی را که می خواهی

در آغوش دیگری ببینی و

سخت تر آن است که

جیکت در نیاید!!!!



اره خیلی سخته

کاش ادما درست چشماشونو باز میکردن

حسین شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:57 ب.ظ http://gheychee.blogsky.com

یا مخاطب الخاص
عجل علی ظهورک



حسین دعای فرجم براش بخون دیگه

آرشا یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:16 ق.ظ http://pvrym.blogsky.com/

سلام
من از این بحث ها سر در نمی آرم
امیدوارم هر چی هست بر وفق مرامتون باشد



ممنونم

آریا یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:15 ق.ظ http://sloty.blogfa.com

قشنگ بود، آفرین ندا.

آریا یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:17 ق.ظ http://sloty.blogfa.com

اون قسمت بابا منوچهر رو نفهمیدم، در هر حال خدا رحمتش کنه.

پ.ن 2: می دونم، ما در خدمتیم، درو وا نکن دارم میام



شما در گیر اون قسمت نشو
خوب بیا دیگه ماهی یه بار میای میگی دارم میام بعدش نمیای

مجنون یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:50 ق.ظ

تنها یک آه و دیگر هیچ

آه

farshad یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:33 ق.ظ http://farshadx.blogfa.com

صبح شما هم بخیر
11 کلاس دارم . داشتم می رفتم دانشگاه که صبح بخیرت رو دیدم و انرژی گرفتم
روز قشنگی داشته باشی بانوی اردیبهشت



آخی روز خوبی داشته باشی ممنونم فرشاد جان

یک پیر یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:11 ق.ظ http://arshadane.persianblog.ir

چه خوبه که ادم بگذره از کسی که دوستش داره ... برای کسی که میدونه با اون خوشبخت تره...شاید نتیجه اش برای خود ادم یاد گرفتن این جمله است که هیچ چیز موندگار نیست...
خدا رحمت کنه بابا منوچهر رو ...
پ.ن 2 : ببین 1 تله موش هست بدم بهت؟
پ.ن3: ما هنوز ماهیمون رو داریم تو گلدونه بامبو برای خودش میچرخه...ماهی قبلی هم 3 سال زنده بود تا اینکه 1 گوپی خورد و در گلوش موند و خفه شد ...شکمو بود خوب...
موافقم با حرفات معنی نداره انقدر بی توجه زندگی کنیم...
راستی میدونستی ماهی فقط 2 ثانیه قبل رو به یاد داره؟



ادم فقط با گذشته که عاشقی رو یاد میگیره
اره خدا بیامرز مرد فوق العاده بود


هه موش که نمیخوام تله موش بدی :))

اره ولی ما واقعا داریم به بچه هامون بی رحمی رو یاد میدیم پاییز با کشتار جوجه زردا بهار با قتل عام ماهی قرمزا

باید کمی سنت شکنن باشیم

تب40درجه یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:12 ق.ظ

تو عاشق من بودی
و من عاشق دیگری
ما چقدر تنهاییم!



چقد تنهایییم

کیژی کرد یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 05:50 ب.ظ http://dokhtarekurd.blogsky.com/

خانم خانما وااااااای خوشحالم کردی که اومدی پیشم بازم بیا

کیانوش فرهادی نژاد یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:11 ب.ظ http://www.dona.ir

از دیدن وبلاگت خوش حال شدم هم شهری

mohammad یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:41 ب.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد