سلام ، من هنوز اینجا هستم

یک -امروز وقتی تو مترو گلشهر تو اون شلوغیا سعی می کردم  که ،با مردایی که بی توجه هل میدادن و سعی میکردن زودتر به پله ها برسن نخورم ؛ یه زوج جوونو دیدم. یه پسر خیلی ساده که اصلا خوش تیپ نبود و یه دختر ساده که شاید خیلی جذاب نبود اما قیافه اش خیلی نمکی بود و ناخود آگاه جذبت میکرد. دیدم که همسرش تمام حواسش به دختره اس که کسی هلش نده کسی بهش برخورد نکنه و انقد مهربون حواسش بهش بود تا از پله برقیا گذشتن. دنبالشون رفتم ، دیدم دختر با تمام عشقش دستای پسر رو گرفت .دو تا دختر افاده ای که از کنارم گذشتن به تیپ پسره داشتن میخندیدن و چرت و پرت میگفتن اما دختره عاشقانه دستشو گرفته بود . از در که اومدیم بیرون یه دست فروش کنار در وایساده بود . پسره و دختر چن قدم جلو رفتن بعد یهو پسره به دختره گفت وایسا و برگشت از دست فروش برای دختره یه بسته لواشک گرفت . دوباره دستای هم دیگه رو گرفتن و به راهشون ادامه دادن . 

دو -چن وقت پیش تر هاااااا شاید یک سال پیش صب ساعت  5 که از خونه رفتم بیرون و 5.5 مترو گلشهر بودم . وقتی رسیدم در قطار داشت بسته میشد منم همون واگنی که جلوم بود و پریدم توش که جا نمونم . روی یه صندلی نشستم رو به روم یه دختر پسر جوون بودن . ار حرفاشون فهمیدم دختره تهران امتحان داره و چون باید صبح زود میرفته پسره همراش اومده که تو اون موقع صب برای دختر اتفاقی نیوفته . دختره بهش غر میزد که اخه برا چی اومدی تو که وسیله نداشتی خوب خودم با مترو میرفتم !! ولی من  تو دلم حسرت محبت مردونه پسر رو میخوردم . بعدم که یه کم گذشت دختر سرشو گذاشت رو شونه پسر رو چشماشو بست و تا خود صادقیه خوابید و پسر عاشقونه موهاشو بوسید و دستای دختر رو تو دستاش گرفت و تا خوده مقصد چشم از دختر برنداشت . منم که سرمو به شیشه سرد مترو تکیه داده بودم تاخود مقصد به اون دوتا نگاه  میکردم و ارزو میکردم که دختره قدرشو بدونه  . 

 شاید خیلی ساده باشه این چیزا  و این که من انقد به این مسائل توجه میکنم به نظر بعضیا مسخره بیاد ، اما اینجور محبتا خیلی به دلم میشینه . محبت مردونه اس اینا. از این سوسول بازیا و لاو ترکوندن و زبون ریختن ای الکی همه بلدن اما اینکه واقعا یه نفر حامی باشه و عاشق و این عشق و تو عملش نشون بده واقعا زیباست و  من دلم همچین محبت مردونه ای میخواد ، بدون هیچ ریایی !!! 

ادامه مطلب یادتون نره !! 

و این منم مخاطب خاص ! بدون چتر ، و گرمی دستان تو زیر باران ! 

از خیس شدن نمیترسم اما از تنها بودن میترسم ! 

کاش زیر این باران فقط نگاهت را داشتم حتی اگر دستانت در دستم نبود ! 

پ. ن 1: به این لینک یه سر بزنید :

"  مگه چی میشه مهربون باشیم ؟؟"

پ.ن 2 : عاشق این شعرو آهنگم  ، اگه نمیتونید بشنوید با IE بیاید . محشره ، شنیدنشو از دست ندید .

Evanescence

HELLO

playground school bell rings again

زنگ تفریح مدرسه دوباره بصدا در می آید

rain clouds come to play again

ابرهای بارانی دوباره می آیند تا ببارند

has no one told you she's not breathing

ایا هیچ کس به تو نگفته است که او دیگر نفس نمیکشد

hello i'm your mind

سلام...من ذهن (خیال) تو هستم

giving you someone to talk to ...hello

می خواهم همسخن تو بشوم ... سلام

if i smile and don't believe

اگر من لبخند بزنم و باور نکنم

soon i know i'll wake from this dream

به زودی می دانم که از این رویا بیدار خواهم شد

don't try to fix me i'm not broken

سعی نکن مرا دوباره استوار سازی {بهبود بخشی}، من نشکسته ام

hello

سلام

i'm the lie living for you so you can hide

من زندگی دروغین تو هستم تا تو بتوانی پنهان باشی

don't cry

گریه نکن

suddenly i know i'm not sleeping

ناگهان می فهمم که در خواب نیستم

hello i'm still here

سلام ، من هنوز اینجا هستم

all that's left of yesterday

با هر آنچه از دیروز بر جا مانده