شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

بی راهه


دوست دارم من باشم ، زندگی باشه ، یه جاده که به سر یه دوراهی رسیده ، تصمیم بگیرم از کدوم سمت برم ، بعدش یهو یه مسافر دیگه بیاد، اون ،راه مخالفه منو  انتخاب کنه ، اما دقیقا یه لحظه قبل این که زندگی من و اون مسافر ر و برای همیشه از هم جدا کنه ، چش تو چش شیم ! اونوقت بشیم خاص ! نه هر خاصیا، نه ! بشیم مخاطب خاص ! اونوقت دل به دل هم بدیم و بی خیال جاده بشیم و بزنیم به یه بی راهه که معلوم نیس مقصدس کجاس اما مهم اینه که همسفر خوبی داری ! آخ که اگه اونجوری بشه حاضرم این بی راهه رو تا ابد قدم بزنم ! 



 پ.ن: هی مخاطب خاص ، تو مخاطب نبودی که خاص شوی ؛ خاص بودی که مخاطب شدی !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد