شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

یکی که همیشه هست



خیلی حسه خوبیه که همیشه بدونی یکی هست  که منتظره که حرفای دلتو که برای خودت نوشتی رو بخونه ، یکی هست که هر روز وقتی صفحه وبتو باز میکنی ، یه نوشته ، یا یه سلام از طرفش میبینی .

اینجور وقتا نوشته هات برات مهمتر میشن ، با وسواس بیشتری مینویسی  چون نمیخوای دیدگاهی که اون نسبت بهت پیدا کرده ، حسی که اون به نوشته هات داره با بی دقتی   از بین بره

این جور وقتا توام همیشه منتظری که اون بیاد و نظرشو بگه که اگه نیاد توام دلتنگش میشی ، خوبه که یکی همیشه باشه ، خوبه که تو بدونی همیشه هس!  

 

این پست صرفا جهت تشکر از سعید عزیز بود که همه نوشته های من بدون استثنا همراه با نظرات اون بوده !


ممنونم سعید جان

نظرات 7 + ارسال نظر
Haamed سه‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:46 ب.ظ http://www.haamed.blogsky.com

کو الان که نیست؟



چر ا عصبانی میشی؟
خو فردا صب میاد :دی

یک پیر سه‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:19 ب.ظ http://arshadane.persianblog.ir

اره واقعا وقتی که بدونی یکی هست خیلی خوبه.مخصوصا وقتی دلت گرفته و هیچکی نیست که باهات حرف بزنه.
اقا سعید ابولخیر (پدر خیر) تبریک و تهنیت بادا شما را.



چرا بهش تبریک میگی :دی ؟

یک پیر سه‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:51 ب.ظ http://arshadane.persianblog.ir

خوب انکس که دست دوست مرا بگیرد انگار دست مرا گرفته است.
کسی که دل تو رو شاد کنه انگار دل منو شاد کرده.
خوب دستش درد نکنه و مبارکش باشه این صفت ابوخیری



مرسی :)

نیلوفر مردابی چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:52 ق.ظ http://www.mordab57.blogfa.com



به قول یک عزیزمون

ما هم که هویجییییییییییییییم ...


شما تاجه سره مایی:-*

به موقع اش اخصاصی برای شماام میایم :دی

تب۴۰درجه چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:51 ق.ظ

حیف شد.
من که غایب همیشه حاضرم.
صرفا جهت اطلاع خودم بود!!!

عزیزمی :) راس میگیا
تو اون حضوره نا محسوسی
مرسی که هستی :دی

طراوت چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:14 ب.ظ http://nabeghehaye89.blogsky.com

سلام گلم.
من که فک میگنم Hamed همیشه هس!
ولی خب سعیدم هس لابد دیگه! ولی نمیشناسمش چرا؟!
در هر حال دستش درد نکنه، چرا زحمت میکشه، حالا زحمت میکشه، یکم بیشتر بکشه! چرا الان نیس؟! ها؟ها؟ها؟

اره خدایی حامد که آخر مرام و معرفته :)
یه دونه اس به خدا
ولی خو سعید از خیلی وقته پیش پیگیره نوشته های منه
بعضی وقتا که من فرصت نمیکردم آپ کنم اون یکی وبلاگمو, میومد ت و کامنتا مرتبط با موضوعی که من پیگیرش بودم متن میزاشت :)

همیشه حمایت میکنه منو ، متاسفانه با اسم خودش کاممنت نمیزاره ، من به احترامش اسم اصلیشو نگفتم، خیلی وقتا هم تو ایمیل نظرشو کامل برام توضیح میده ، در کل خیلی وقت میزاره برای نوشتههام

امروزم اگه اشتباه نکنم یه همایش بود، درگیره اون مراسمه بوده :)

آلی جمعه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 02:51 ق.ظ

شب بخیردوست خوب و مهربانم
نیم ساعت پیش بلاخره بعدازچند روز موفق شدم وارد انترنت بشوم چند روز تاخیر دارم البته دو روز پیش مطلب زیبا و پراحساس تان را مطالعه کردم چون اصلا" فرصت نداشتم تا حتی چند دقیقه که برایتان بنویسم و عرض ادب بکنم و باید سر پروژه حاضر می شدم و همش به این وب لاگ تان فکر میکردم ولی شرایط فراهم نشد !
نداجون عذرخواهی منو قبول کن سعی میکنم دیگه تکرا نکنم
نوشته تون مثل همیشه فوق العاده بود و مثل همیشه با اشتیاق مطالعه کردم
همیشه به بهترین ها لایق هستی
مواظب خودت باش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد