شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

هعی ...

خیلی روزا میرم اون یکی وبلاگم ، رو صفحه اصلیش وای میستم ، به این نوشته نگا میکنم و گریه میکنم:(


بابا دلم تنگ شده :( امشب بیا به خوابم :(



نظرات 16 + ارسال نظر
Haamed دوشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:11 ب.ظ http://www.haamed.blogsky.com

azad k دوشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:40 ب.ظ

boghz dare khafam mikone

مازیار سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:23 ق.ظ

خیلی سخته دلتنگ کسی باشی که می دونی دسترسی بهش نداری.تا مدت ها این دلتنگی میاد سراغت ندا جان و تحملش خیلی سخته.صبر و صبر و صبر...

قیچی سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:52 ق.ظ

پوریا پرانا سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:09 ب.ظ http://s-pourya-salehi.mihanblog.com

خدایش بیامرزد

یک پیر سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:14 ب.ظ

هیچ وقت به خواب من نیومد امیدوارم به خواب تو بیاد

آلی جمعه 10 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:47 ق.ظ

سلام خوبی؟
خدا بابا را بیامرزد

سمیرا شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:17 ق.ظ

عزیزم جای پدر بهتر از اینجاست،پس غصه نخور...بوس.

هادی سلیمانی(سیا) یکشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:38 ب.ظ http://1361sia.blogfa.com

Pedro یکشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:29 ب.ظ http://pedramonline.com/

خیلی وقته ازت خبری نیست! میس یو...

طراوت دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:59 ق.ظ http://nabeghehaye89.blogsky.com

ندا نتایج اومد؟! بابا من فضولیم گل کرده خو!

محمد دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 04:01 ب.ظ http://madanshekaf.blogsky.com

سلام
باباها دوست ندارن غصه خوردن بچه هاشونو ببینن
مطمئن باش که اونا الان جاشون خیلی بهتر از ماهاست
برات دعا می کنم ک زود بتونی با این واقعیت کنار بیای

Masuooood چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:42 ق.ظ http://khoone-mojarradi.blogsky.com

خدا رحتمشون کنه

پاما پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:31 ب.ظ

روحش قرین رحمت

آری شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:23 ب.ظ http://ary-f.blogfa.com

ندا یه پیشنهادمیتونی باباتو توی همون وبلاگ قبایت بنویسی؟منظورم اینه که از اون بار اولی که بابات یادت میاد هر چی که یادته رو مثل یه داستان دنباله دار بنویس بدون توجه به اینکه بابا تو این دنیا نیست خاطراتی که نیخندندت یا خشمت رو ایجاد میکرد خلاصه یه جور بیوگرافی هر جا هم گریت گرفت گریه کن و بزار بغضات جاری شه این باعث میشه دیگه وقتی یاد بابا بیوفتی حس کنی کنارته
اگه دوست داری

اری الان نمیتونم
شاید یه روزی این کارو کردم ولی الان واقعن تواناییشو ندارم

آری یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 06:16 ب.ظ http://ary-f.blogfa.com

می فهمم
اما تو روانشناسی میگن وقتی کسی کامل عذاداری نکرده بغض میکنه
البته گریه بهتر از بغضه
پس به هر شکلی که بت آرامش می ده اشکهایی که باید بریزی رو بریز تا مرحله اش رو رد کنی
بعد از اون با به خاطر آوردن پدر لبخند میشینه رو لبات که یادش به خیر روزگار خوبی با پدر داشتیم
ولی این مرحله تلخ رو باید مواظب خودت باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد