شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

نباید شعر میگفتم



نباید شعر میگفتم

برای روز میلادت

برای اولین دیدار

برای شوق لب هایت

 

نباید شعر میگفتم

از آن لبخند جادویی

ازآن برق هوس انگیز

که می آمد ز چشمانت


نباید شعر میگفتم

برای بوسه اول

برای  داغ آن آغوش  

برای داشتنت هر روز

 

ولی من مرگ را گفتم

برای آخر عشقم  

همان وقتی که عریان شد 

همه احساس من در شعر

 

نباید شعر میگفتم

ولی من شعر را گفتم 

نظرات 3 + ارسال نظر
Haamed پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:31 ب.ظ http://www.haamed.blogsky.com

حالا که گفتی و زیبا هم گفتی.

یولداش جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:45 ب.ظ

شب بخیر دوست عزیز
خوبید؟زمانی بود هر روز شعر میگفتی هر روز مطلب جدیدی را میگذاشتی!!! ولی.........
معتاد نوشته هات شده بودم و هستم
مواظب خودت باش

طراوت یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 07:05 ب.ظ http://nabeghehaye89.blogsky.com

سلاااااااااااااام
به به عجب شعری
بهتر که گفتی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد