ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
حس عاشقی که
معشوقش
جلوی چشماش
مرده ...
به سوی تو، به شوق روی تو
به طرف کوی تو
سپیده دم آیم
مگر تو را جویم
بگو کجایی؟
نشان تو گه از زمین گاهی
ز آسمان جویم
ببین چه بی پروا
ره تو می پویم
بگو کجایی.....
کی رود رخ ماهت از نظرم
به غیر نامت کی نام دگر ببرم
اگر تو را جویم
حدیث دل گویم
بگو کجایی؟
به دست تو دادم
دل پریشانم
دگر چه خواهی
فتاده ام از پا
بگو که از جانم
دگر چه خواهی
یکدم از خیال من
نمی روی ای غزال من
دگر چه پرسی ز حال من
تا هستم من
اسیر کوی توام
به آرزوی توام
اگر تو را جویم
حدیث دل گویم
بگو کجایی؟
به دست تو دادم
دل پریشانم
دگر چه خواهی
فتاده ام از پا
بگو که از جانم
دگر چه خواهی
چی شده خانمی؟ نبینم ناراحت باشی.
شب بخیر خوبی؟
نداجون میدونی که از شعر زیاد سر رشته ندارم یعنی نمیتونم حس بکنم ولی این شعر که انتخاب کردی چیزی را بیان میکند !!!! نمیدانم ولی حس میکنم
عزیزم دنیا همینه البته دنیای من و شما و ما
روزگارت شاد
مواظب خودت باش
خیلی احساساتی شدم