شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

بازم مرگ...

یه دوست خوب

یه دختر هم سن و سال خودم 

سکته کرد و رفت...


حالا من سیاه پوش رفتن غزاله سیاهپوشم ...



نظرات 2 + ارسال نظر
یولداش جمعه 19 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:59 ق.ظ

سلام
خدا بیامرزد این دوست خوب را
سکته براثر فشار بود یا.......
باسیاه پوشی چیزی عوض نمیشود !یادش را جاودان کنیم
مواظب خودت باش

Haamed جمعه 19 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:49 ق.ظ http://www.haamed.blogsky.com

روحش شاد باشه.دوست خوب جاش تو قلب آدمه.
عجب بدبختی شده. سن سکته چقدر پایین اومده. اون موقع ها هرکسی سکته میکرد از آدم های پیر بود. مردم این زمونه بس که ناملایمات میبینن و بس که داغونن از نظر فکری و روانیو بس فشار زندگی روی اونها هست، تو سن پایین سکته میکنن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد