شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

بازم تلخی

حس میکنم، این روزا وبلاگم شده شبیه صفحه تسلیت روزنامه ها 


اینبار تو روز عاشورا مادر دوستم فوت کرده :(


هنوز داغ پدر رو دلش بود که مادرشم تنهاش گذاشت ...

نظرات 3 + ارسال نظر
Haamed دوشنبه 6 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:42 ب.ظ http://www.kermashan.blog.ir

مدتیه چقدر از این نوشته ی فوت توی وب شما میبینم.
حتما مادر و پدرش همو خیلی دوست داشتن که اینطور زودی زن پیش شوهرش رفته.

یولداش سه‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:05 ق.ظ

شب بخیر تا زمانی که خودت را درگیر این مسائل فوت و ...بکنی متاسفانه از نوع خبرها خواهی داشت !خواهش میکنم کمی به خودت زنگ تفریح بده بگذار ما نیز بتوانیم نفس بکشیم
مواظب خودت باش

بابایی سه‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:17 ق.ظ

درد داره دخترکم
بزرگ شدن رو میگم
من یه گوشه وایمسیم و بزرگ شدنت رو میبینم
غافل از دردی که اونم باهات بزرگ میشه
اما این لبخند روی لبت آرومم میکنه
حتی وقتایی که نیمکت خالیه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد