شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

فصل نو

بالاخره بعد از مدت ها کش و قوس محل کارمو عوض کردم، این هفته رو ازمایش رفتم تو محل کار جدیدم ، که اگه دوسش دارم برم موندنی شم ، و خوب دوسش داشتم . 

حی خوبی دارم ، روحیه  ام خیلی بهتر شده ولی از طرفی دلم گرفته ، همکارای خوبی تو محل کار سابقم داشتم که برام مهمن .

یه جور دلتنگی مزخرف وسط این خوشی باعث میشه بغض کنم، ولی نزاشتم گریه ام در بیاد؛ اما خو خیلی خوشحالم :) این تغییر بهم خیلی کمک میکنه:)


هوای گریه دارم تو این شب بی پناه

نظرات 1 + ارسال نظر
قیچی سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:14 ب.ظ

به به به سلامتی. پس کوو شیرینیش؟
فک کنم حدود یک سالی هست بحث تغییر شغل رو مطرح کردی. خوبه که بلاخره تصمیمت عملی شد و این دغدغه ات هم بر طرف. این دلتنگی هم کاملن طبیعیه. ایشالا به زودی زود بر طرف میشه.
اصن اینجوری بهتره. چی بوود هی می رفتی معدن و اینور و اونور. راه و جاده و فیلان. ما هم نگران بوودیم.

الانم هنوز محل کاره قبلیم به رفتنم زضایت ندادن ، دارم به زور میام بیرون
ولی خو خیلی دلم برای همکارام تنگ میشه :(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد