شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

کاش خدا می دانست

کاش خدا می دانست تو کجایی!

ایران خاک گرفته 

تاب میخورد روی خستگی دیوار 

و من خیره به بی تابی اش 

بی تاب رد پای تو بودم 

و مادرم 

زیر لب دعا میخواند 

که فراموشم شود نبودنت 

اما من فکر میکردم 

چه می شد اگر 

خدا می دانست تو کجایی ؟


نظرات 4 + ارسال نظر
مهدی سه‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:46 ب.ظ http://toosiscia.blogsky.com

سلام اخر نفهمیدم منظورت از لر چیه؟ بچه لرستانی؟ اخلاقت لره؟یا دختر لر تو فیلمی؟

مهدی سه‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:47 ب.ظ http://toosiscia.blogsky.com

در ضمن با دوستانت همگی دعوتیت ...بیاین وبلاگم

Haamed سه‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:58 ب.ظ http://www.spring.blog.ir

درود ندا خانم خوب هستید؟
تو این بهار در زمستون (هوا هم قاط زده) چکار میکنید؟

علی صمدی روش چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:03 ب.ظ http://alirsa.persianblog.ir

سلام ندا
شعر خوبی داری خیلی خوشم امده است
اگه وقت کردی به من هم سری بزن
با دوستانت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد