شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

طلوع

با لبخند میروی و 
با لبخند بدرقه ا ت میکنم 
محال است بفهمی 
که نابود میشوم 
وقتی طلوع فردا لبخندت نباشد


نظرات 5 + ارسال نظر
فاطمه سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:44 ب.ظ

نفهمن دیگه،چیکارشون میشه کرد ...حالیشون نیس اصن

از بیخ و بن :))

Haamed سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:02 ب.ظ http://www.haamed.blogsky.com

نبود کسی که بهش عادت کنی خیلی بده.

:)

یامور سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:12 ب.ظ

شب بخیر دوست عزیزو مهربان
خوبید؟آرزو میکنم این نوشته هات فقط درشعر باشد نه در عمل ارزو میکنم زندگیتان همیشه با لبخندباشدآرزو میکنم همیشه لبخندشان برقرار باشددوست دارم همیشه بهترین ها را داشته باشید
روزگارتان شاد و سلامت
مواظب خودت باش

ممنونم سعید جان لطف داری

قندک چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:07 ب.ظ

سلام. شعر محشر است. آفرین. دستت درد نکنه ولی انگاری تصویر یه جوریه؟ نمی تونم بگم چه جوری. ولی یه جوریه؟

تصویر باس یه جوری باشه دیگه :))
ممنونم :)

طراوت چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:04 ب.ظ http://nabeghehaye89.blogsky.com

اوهوم؛ خیلی خوب

:-*

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد