یه روزی کاسه کوزه مو از همه این شبکه های مجازی جم میکنم ؛ میرم پشت یه میز تحریر میشنیم؛ با مداد سیاه روی کاغذ سفید شعر مینویسم .
این روزا موسیقی متن عاشقانه هامون جای صدای پیانو ، صدای تق تق کیبورد شده ؛ این روزا عاشقانه هامون به جای منحنی های خوشگل بین فونتای خشن و پر زاویه اسیر شدن .
یه روزی میرم با صدای خش خش مداد روی کاغذ ، زیباترین سمفونی دنیارا مینویسم ، یه سمفونی پر از عشق.
اووووه... چـــی نوشتی....
عالی
قربونت :)
wo0o0o0o0o0w
neda khanome ma chetoriast halesh ?!
قربونت ، تو خوبی ؟
fogholadam
nazarat tatil bashe rahat taram
garche alanam ba un zaman ziad farghi nbadare
نیدونم والا :)
خولاصه که خوشال شدم دیدمت :)
عصر بخیر خوبید؟
من این موضوع را خیلی وقت پیش برایتان نوشتن که کار شعر را جدی بگیرید و عملی بکنید ولی شما گوش نکردید
دوست عزیز حق با شماست منهم با فکرشما موافق هستم متاسفانه زندگیمان شده روابط مجازی و با این نسبت احساسات و .....نیز شکل مجازی پیدا کرده است
روزگارتان شاد
شما لطف دارید
اخ چقدر دلم برای خودکار گرفتن تو دست و نوشتن یه عالمه دری وری روی کاغذ تنگ شده .. اخرش هم :) بذارم برای خودم..
خسته شدم از همه حرفایی که روی کیبورد سرد تایپ شد .
اره واقعن ، هیچی به اندازه حس خودکار و قلم توی دست احساساته ادمو زنده نمیکنه
سردی میبور خیلی حرفارو تو دلمون می ماسونه بی اونکه گفته شن