شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

بودن یا نبودن

امروز 
آن روز نیست ! 

کاش میفهمیدی 
مسئله بودن یا نبودن تو
کنار من نیست 
مسئله 
لبخندتوست 
شاید روزی که 
راز لبخند تورا بفهمد
 دستت را در دستان او بگذارم 
اما امروز نه !

پیرزن نق نقوی من

در من پیرزنی خمیده ، زندگی میکند که این روزها کاری ندارد جز نشستن روی صندلی شکسته اش ، دم در ، سرش را روی دستانی که به عصا تکیه کرده اند گزاشته و غمگین به سر کوچه نگاه میکند ، که شاد دلیلی برای زنده بودن بیابد.

در من پیرزنی ست که هر شب قرص میخورد و میخوابد که شاید  صبح را نبیند اما صبح که میشود ؛ پیرزن خمیده تر ، اخموتر و خسته تر از دیروز بیدار میشود ؛  چای تلخ میخورد و دم در میرود.

درمن پیرزنی نق نقوست که به دنبال کسی میگردد که همه خستگی اش را سرش فریاد زند اما انقدر تنهاست که فقط به خودش نق میزند که چرا هنوز زنده است ؟


بسته پیشنهادی


تنها گزینه روی میز 

حمله به آغوش توست  ؛

فقط کاش اهل صلح نباشی !

تکرار

1

هر روز میگویم دوستت دارم ، 
حتی اگر 
تکراری ترین واژه بین مان شود 
حتی اگر بدانم  
فردا 
دوست داشتنت یک عادت روزمره میشود 
باز هم دوستت دارم 


2

چه امیدی به فرداست 
وقتی
عاشقانه هایمان 
درگیر تکرار دوستت دارمهایی شده 
که عادت روزمره ادم هاست ؟

* برای یه دوست خوب 

حرفای یه دیوونه :)

دوس دارم دوسِت داشته باشمو تو ندونی، مراقبت باشم ، نگرانت باشم و تو ندونی دلیلش چیه ، هر وقتم ازم بپرسی به دروغ بگم من برای همه همین جوری ام ،  این اخلاقمه . 

دوس دارم وقتی برای اون میخوای اس ام اس عاشقانه بفرستی کمکت کنم، روز تولدشو بهت یاد اوری کنم ، و کمکت کنم همیشه عاشقش بمونی. دوس دارم  خنده های از ته دلتو تو آغوش اون ببینم. 

میدونی اگه فقط دوستت باشم ، میتونم هر کمکی بهت بکنم که خوشبخت باشی ، هر  وقت غم داشته باشی میتونم بهونه برا خوشحالیت پیدا کنم ، میتونم تا ابد کنارت باشم  بدون این که ازم خسته شی؛ واسه همینِ که دوست دارم که  خوشبختیت رو کنار اون ببینم همین !