شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

همین جوری

1
گره افتاده کلاف اشفته افکارم 
کاش  نوازش سر انگشتانت 
گره از خستگی اش باز میکرد


2

دستانش را محکم تر بگیر
حالا که طعم خواستنش 
شیرینی ثانیه هایت شده 


در من حل شو

بازوانت حلقه میشودو 
من  تنگ تر میخواهمش 
آنقدر تنگ که 
بودنمان در هم حل شود


صدایم کن

دلم میلرزد وقتی 
صدایت با نام من
عشق بازی میکند

خط فاصله

دلتنگ تر میشوم 
وقتی جای خالی ات 
پر میشود
 از خط های فاصله ای که 
هر روز تو را از من دور تر میکنند.

برق چشمانت

من را بغل نگیر !


می ترسم 

تو را هم بگیرد 

برق چشمانی که مرا گرفت