شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

عادت

هرگز به بودنت عادت نکردم 
از ترس نبودنت اما
 حالا که نیستی
دلم تنگ میشود 
برای هیجان روزهای بودنت  

نبودنت ...

ذره ذره وجودم ترک خورد 
زیر بار سنگینِ نبودنت 

خدارو شکر خوشبختی

دل تنگ که میشوم ، عکسهایت را کنار او نگاه میکنم  ، زهر خند میزنم و فکر میکنم که تو هیچ وقت درددلتنگی را نمیفهمی ...
خدارو شکر 

دلتنگی

دلتنگ تر میشوم هر وقت آغوشت برای او تنگ تر میشود ...

بسته پیشنهادی


تنها گزینه روی میز 

حمله به آغوش توست  ؛

فقط کاش اهل صلح نباشی !