شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

مادر


یادمه 7، 8 سالم بود برای روز مادر با کلی تلاش پول جم کرده بودم و میخواستم برای مامانم طلا بخرم ،با خواهرم رفتیم تو مغازه ، هر چی انتخاب میکردم گرونتر از پولم بود ، با حسرت سرویسای شت ویترین و نگا میکردم که 350 تا 400 بودن ، آخرش چیزی که دوس داشتمو پیدا نکردم ، و مجبور شدم به یه النگو رضایت بدم، خوب یادمه وقتی آقاهه داشت النگو ارومیکشید بغض کرده بودم و اسکناسارو تو مشتم فشار میدادم.


چن روز پیش دوباره رفتم برای مامانم خرید ، میخواستم امسال براش یه چیزه خیلی خوب بخرم ، ولی بازم دس رو هر چی میزاشتم گرونتر از اون چیزی بود که من داشتم ، دقیقا حس همون دختر بچه  هفت ساله بهونه گیرو داشتم که پولای مچاله شده شو تو دستش فشار میداد،فقط با این تفاوت این بار عابر بانکمو تو مشتم فشار میدادم و چونه  ام میلرزید ، به زور جلوی بغضم و گرفتم ، آخه نمیدونم چرا همیشه  وقتی میخوام برای مامان چیزی بگیرم کم میارم .

به خواهرم گفتم چرا همیشه ما هر چقدر داریم کمه ؟

خواهر م خندید ولی من همون بچه هفت ساله دل شکسته شده بودم !

توراه خونه داشتم فکر میکردم ، به این که دلیلش گرونی نیس، دلیلش اینه که هر چی میگذره بیشتر قدره مامانو میدونم و میخوام براش بهترینارو بخرم ولی همیشه همون بهترین هم برای مامان کمه .

مامانی ، همیشه جلوت کم میارم ، انقد بزرگی که همیشه جلوت کم میارم . آرزومه که لبت رو همیشه خندون ببینم و هر کاری میکنم که این خنده همیشه مهمون لبات باشه ، دوست دارم و روزت مبارک !

چشمانش ...




کاش چشمانش شبیه من باشد ! 

ان وقت شاید ، 
یاد معصومیت نگاهم بیافتی؛
وقتی چشمان خمارش هوس الود نگاهت میکند !

یکی که همیشه هست



خیلی حسه خوبیه که همیشه بدونی یکی هست  که منتظره که حرفای دلتو که برای خودت نوشتی رو بخونه ، یکی هست که هر روز وقتی صفحه وبتو باز میکنی ، یه نوشته ، یا یه سلام از طرفش میبینی .

اینجور وقتا نوشته هات برات مهمتر میشن ، با وسواس بیشتری مینویسی  چون نمیخوای دیدگاهی که اون نسبت بهت پیدا کرده ، حسی که اون به نوشته هات داره با بی دقتی   از بین بره

این جور وقتا توام همیشه منتظری که اون بیاد و نظرشو بگه که اگه نیاد توام دلتنگش میشی ، خوبه که یکی همیشه باشه ، خوبه که تو بدونی همیشه هس!  

 

این پست صرفا جهت تشکر از سعید عزیز بود که همه نوشته های من بدون استثنا همراه با نظرات اون بوده !


ممنونم سعید جان

چشمانت



در دست گرفتم کاسه چشمانم را 

و گدایی میکنم ،

لحظه ای دیدنت را !

این سه دریاچه حالا دیگر خشک شده اند

عکسها و اسامی سه دریاچه ای که کاملا خشک شده اند و گفتگویی با محمد درویش کارشناس محیط زیست  از رادیو فردا

دریاچه بختگان با فلامینگوهایش


دریاچه ارژن استراحتگاه پرندگان مهاجر


و دریاچه طشک با آب شیرین و آبزیانش

حالا دیگر خشکیده اند .

سه دریاچه بختگان، ارژن و طشک در استان فارس به دلیل آنچه سازمان محیط زیست، «خشکسالی و کمبود بارندگی» عنوان کرده است، خشک شدند.

پیش از این خبر مقامات مسئول ایرانی از کم شدن خطرناک آب دریاچه های ارومیه، هامون و پریشان خبر داده بودند. با این حال، آنها هرگز نگفتند که برنامه های توسعه اقتصادی آنها چقدر در نابودی طبیعت تاثیر گذار بوده است.

علاوه بر خشک شدن کامل دریاچه های ارژن و طشک، آمارها نشان می دهد که حدود ۹۵ درصد دریاچه بختگان،۹۰ درصد دریاچه مهارلو، و ۸۰ درصد دریاچه های پریشان و کافتر هم در این استان خشک شده است. این در حالی است که برخی از کارشناسان محیط زیست، احداث سدها و قطع حق آبه این دریاچه ها را اصلی ترین علت خشک شدن آنها می دانند.

دکتر محمد درویش، کارشناس محیط زیست، در گفت و گو با رادیو فردا، به بررسی عوامل موثر در خشک شدن دریاچه بختگان پرداخته است.

رادیو فردا: آقای درویش، آیا چنان که مسئولان محیط زیست اعلام کرده اند، می توان عوامل طبیعی را عامل خشک شده دریاچه ها در استان فارس دانست؟
محمد درویش: عوامل طبیعی عمدتا بحث خشکسالی است. امسال میانگین بارندگی، حدود ۴۰ تا ۵۰ درصد میانگین درازمدت ۳۰ ساله اخیر بوده است. ولی مسئله ای که بحران را تشدید کرده، این است که با توجه به احداث سه سد، یعنی سد درودوند، سد ملاصدرا و سد سیوند، سامانه هیدرولوژیک منطقه را بر هم زده ایم.

دریاچه بختگان به همراه تالاب طشک وتالاب کم جان، در شمار تالاب های ثبت شده کشور هستند که قرار بوده تحت هر شرایطی، یک حق آبه دائمی داشته باشند. متاسفانه به دلیل ملاحظات دیگر از جمله تامین آب کشاورزی این حق آبه به مرور کم شده تا به صفر رسیده است.

  • «اگر ما به شرایط طبیعی منطقه باز گردیم و از قوانین طبیعی پیروی کنیم، آن گاه می توان امیدوار بود که دریاچه بختگان و تشک دوباره به حالت عادی برگردد ولی این روندی است که حداقل چند سال به طول می انجامد و نمی توان امیدوار بود ظرف یک سال همه چیز به حالت سابق درآید.»

محمد درویش، کارشناس محیط زیست،

هم اکنون کارشناسان سازمان محیط زیست به صراحت می گویند که یکی از مهم ترین عوامل خشک شدن این دریاچه ها از جمله دریاچه بختگان، حذف حق آبه ای بوده است که به این دریاچه و تالاب های اطراف آن می رسید.
اکنون در آن منطقه سه سد وجود دارد. آیا آن منطقه ظرفیت لازم برای سه سد را دارد؟

ما بر این اعتقادیم که چنین ظرفیتی ندارد و با توجه به اینکه در آن منطقه، «آب خانه های درشت دانه» وجود دارد، می توانستیم برای ذخیره آب از روش های دیگری استفاده کنیم.
مهم ترین ویژگی «آب خانه های درشت دانه» این است که می تواند آب را در زیر زمین ذخیره کند. به این ترتیب نه مشکل تبخیر داریم، نه نیازی  به صرف هزینه های سنگین است و همچنین لازم نیست اراضی بالادست را به دلیل زیر آب رفتن از دست بدهیم.

مهم ترین منطقه از این لحاظ همان تنگه بلاغی و سد سیوند است که «آب خانه درشت دانه ای» به عمق ۹۰ متر وجود داشت که می توانست تا چهار برابر سدی که اکنون احداث شده، آب را ذخیره کند ولی متاسفانه ترتیب اثر داده نشد و کار خودشان را کردند.
خشک شدن این دریاچه ها چه خطراتی برای زیست گیاهی و جانوری منطقه در بر دارد؟

چند خطر وجود دارد. اول این که مثلا دریاچه بختگان میکروکلیم هایی را به وجود آورده و همچنین با ایجاد رطوبت، تعادل اقلیمی را برقرار کرده بود. با خشک شدن دریاچه بختگان، میکروکلیم ها از بین رفت.

دوم این که تالاب کم جان و تشک، یکی از متراکم ترین تنوعات زیستی را در منطقه داشتند، زیرا محیط های تالابی بهترین فضا برای رشد جانداران کنار آبی است و پرندگان مهاجر  زیادی داشتیم که از سمت سیبری هر ساله وارد این منطقه می شدند. اکنون تمام این اکوسیستم از بین رفته و آن چه بر جای مانده، شوره زاری است که با کوچکترین وزش باد حجم زیادی از رسوبات را به مناطق اطراف که بیشتر زمین های کشاورزی هستند، منتقل می کند و ما به مرور زمین های کشاورزی اطراف را هم از دست خواهیم داد چون شوری منطقه افزایش می یابد.

چقدر بارندگی لازم است تا دوباره این دریاچه ها به وضعیت سابق خود باز گردند؟

بارندگی منطقه برای این موضوع کفایت می کند به شرط این که بر اساس شرایط اکولوژیکی و بوم شناسی سرزمین حرکت می کردیم.

منطقه ای که اصلا ظرفیت چنین توسعه ای در بخش کشاورزی را نداشته است به زور سد سازی و زدن چاه های عمیق و نیمه عمیق، کشاورزی کرده ایم چه دیمی چه آبی.

ممکن است این عمل چند سال اول جواب دهد ولی حقیقت ماجرا این است که منطقه پتانسیل چنین توسعه ای را در بخش کشاورزی نداشته است.

اگر ما به شرایط طبیعی منطقه بازگردیم و از قوانین طبیعی پیروی کنیم، آن گاه می توان امیدوار بود که دریاچه بختگان و تشک دوباره به حالت عادی برگردد ولی این روندی است که حداقل چند سال به طول می انجامد و نمی توان امیدوار بود ظرف یک سال همه چیز به حالت سابق درآید.

به این ترتیب تاثیر عوامل انسانی در بر هم زدن اکوسیستم منطقه بسیار بیشتر از عامل خشکسالی است که به عنوان عامل اصلی خشکیدن دریاچه بختگان مطرح می شود؟

بله همین طور است. یکی دیگر از عوامل انسانی که در سطح جهانی اثر می گذارد گرمایش زمین یا همان تغییر اقلیم است. مهمترین تاثیر این گرمایش بر روی محیط های خشکی که از دریا فاصله دارند این است که تبخیر و تعرق را بالا می برد و شتاب خشکیدگی را افزایش می دهد.

یعنی همان اتفاقی که در چاد افتاده است و همان مسئله با همان ویژگی ها در دریاچه بختگان، دریاچه رضاییه در ارومیه، هامون در سیستان و تالاب گاوخونی اتفاق افتاده است.


منبع :  کانون وبلاگ نویسان مستقل ایرانی