شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

برای نبودنت ...


پاییز که گذشت ؛
زمستان را هم بی تو قدم میزنم ، شاید 
بهار که بیاید ، تو هم بیایی
***

وقت رفتنت 
سنگ شدم تا بغضم را نفهمی 
اما بغض جوشید از چشمانم ...

دلخوری از بغض پری می فهمم
ناراحتی غصه داری می فهمم
دلواپس فردای با من بودنی
دلگیری از من اما درگیر منی

داری دل می زنی دل می کنی تو کم کم
من بهت حق میدم من حالتو می فهمم
داری دل می زنی دل می کنی تو کم کم
من بهت حق میدم من حالتو می فهمم

نبض احساستو می گیرم و حالت خوش نیست
این دفعه نیت من خیره تو فالت خوش نیست
دارم می بازمت ای داد بیداد
خودم کردم که لعنت بر خودم باد
دارم می بازمت ای داد بیداد
خودم کردم که لعنت بر خودم باد

غروب

خورشید را به رقص دعوت کردم 

خجالتی بود !

گونه های سرخش را مخفی کرد !


دلتنگ 2

دلم بهانه ی صدایت را میگیرد 

کاش دلتنگم شوی 


* محل کار جدید و خیلی دوس دارم، حس میکنم توانایی هامو بیشتر میتونم اینجا نشون بدم. مطمئنم که نتیجه زخماتمو میبینم . 

* تنها ناراحتیم ، یه حس دلتنگی مزخرف برای همکارای قدیمیِ :(

* آهنگ ماما از سینا حجازی :) 


چشامو وا کردم
تو بودی...
چشامو بستم
صدات بود...
روزا قربون صدقه ها
شبها لالایی هات بود...
دنیام کوچیک بود 
قد دستات
انگار عشق 
به من 
دستات پس داد
حالا بزرگ شده ام
چقدر کوچیکه دستات
مامان.. قربون دستات
می دونم هی چشات تر شد
تا من هی قدم بلندتر شد
تا رسوندی منو به رویاهام
مامان هی رویاهات پرپر شد

می دونی.. دنیامو.. واسه ی من ساختی
می دونم.. رویاتو.. واسه ی من باختی

می خندیدم، می خندیدی با من
مریض بودم، مریض بودی تا من
خوب شم، تو هم خوب شی
مامان تا ابد بمون با من
چه خوب بود
قدیما
کودکیم 
با تو
می نشستی
تو آفتاب
می بافتی موهاتو
سرت رو به آسمون بود
می بستی چشماتو
مامان بخدا تو فرشته ای
فقط بریدن بالهاتو
ماما... آی لاو یو ماما... ماما... آی لاو یو ماما...
ماما... آی لاو یو ماما... ماما... آی لاو یو ماما...
ماما... آی لاو یو ماما... ماما... آی لاو یو ماما...
ماما... آی لاو یو ماما... ماما... آی لاو یو ماما...

چقدر زندگی سخت بود ماما
چهره اش پر از اخم بود ماما
گفتی دنیا پُره شیرینیه
مزه اش چقدر تلخ بود ماما

هر روز 
یکی بود یکی نبود
یکی عاشق بود
اون یکی نبود
چه خبر از این
گنبد کبود
مامان... کاشکی تاریکی نبود...

دنیای من فانوس نداشت
چیزی بجز کابوس نداشت
امروز می فهمم هیچ کسی
مثل تو منو دوست نداشت
ماما... آی لاو یو ماما... ماما... آی لاو یو ماما...
ماما... آی لاو یو ماما... ماما... آی لاو یو ماما...
ماما... آی لاو یو ماما... ماما... آی لاو یو ماما...
ماما... آی لاو یو ماما... ماما... آی لاو یو ماما...


هوای گریه دارم ...

می دانم دوستم نداری
اما
همین یک شب به قدر 
یک آغوش آرامشم باش 

دلتنگم مخاطب خاص 


فصل نو

بالاخره بعد از مدت ها کش و قوس محل کارمو عوض کردم، این هفته رو ازمایش رفتم تو محل کار جدیدم ، که اگه دوسش دارم برم موندنی شم ، و خوب دوسش داشتم . 

حی خوبی دارم ، روحیه  ام خیلی بهتر شده ولی از طرفی دلم گرفته ، همکارای خوبی تو محل کار سابقم داشتم که برام مهمن .

یه جور دلتنگی مزخرف وسط این خوشی باعث میشه بغض کنم، ولی نزاشتم گریه ام در بیاد؛ اما خو خیلی خوشحالم :) این تغییر بهم خیلی کمک میکنه:)


هوای گریه دارم تو این شب بی پناه