شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

شاعرانه های یک لر اردیبهشتی

گم کرده ام دستانت را در کوچه های اردیبهشت...

سرگردان

داشتم به این فکر میکردم تا حالا تو زندگیم چن بار عاشق شدم ؟؟؟؟

دیدم  هیچی !!!

تا حالا تو زندگیم هیچ وقت نبوده که دلم واسه کسی اون قد تنگ بشه که وقتی میبینمش از شوق بغض کنم هیچ کسی و اونقد دوست نداشت که ترس از دست دادنش کابوس شبام شه!
هیچکس رو اونقد نخواستم که وقتی دستش رو تو دست یکی دیگه ببینم حسودیم شه!!... که وقتی تو مغازه یه لباس خوشگل میبینم بگم این چقد به عشقم میاد !...که وقتی تنهام بشینم اسمامونو کنار هم بنویسم ....که براش شعر بگم !....که نیت همه فالای حافظم شه !

هیچ کس و تا حال دوست نداشتم !!!

باورتون میشه ؟؟

خودمم باورم نشد   

یعنی میشه یه ادم انقد تنها باشه ؟؟


کاش میشد  هر وقت که میخوای عشق رو تجربه کنی اما نمیشه و من هنوز هم باید سرگردان دیدن اونی که عاشقشم باشم

---------------------------------------------------------------------------------------------------

میدونم خیلی چرت و پرت و بی ربط نوشتم ولی فقط دلم گرفته بود و میخواستم اروم شم