-
حوا
شنبه 23 آذرماه سال 1392 22:04
اتش قرض گرفته ام از شیطان تا به اتش بکشم ترس هایت را وسوسه شو این بار باور کن خدا هم به بوسه ایمان دارد !
-
نفرت
جمعه 22 آذرماه سال 1392 14:14
عشق همین است ! هر روز تکرار میکنم تا باورم کنم حس میان ما عشق است ، اما مست که میشوم یک پرتگاه مرا می بلعد و من غرق میشوم در نفرت از زبری دستانت !
-
پاییز
جمعه 22 آذرماه سال 1392 14:08
میان بی رنگی پاییز خنده هایم رنگ گرفته از گرمای دستانت
-
عطش
جمعه 22 آذرماه سال 1392 09:58
درمان ندارد بی تابی تنی که در عطش آغوش است
-
پرواز کن !
سهشنبه 19 آذرماه سال 1392 19:45
دل بکن لعنتی ! گاهی در پیله ات میروی و فراموش میکنی برای پرواز باید دل بکنی از پیله !
-
نیاز
سهشنبه 19 آذرماه سال 1392 19:29
باید باور کنم ! خواهش میکنم لبخند بزن برای تحمل نبودنت باید باور کنم تو خوشبختی! خواهش میکنم از ته دل بخند !
-
بانوی تو
جمعه 15 آذرماه سال 1392 20:47
آرزوی ساده ای دارم ، هر صبح با بوسه بیدارت کنم ، چای دم کنم ،نان تازه بگیرم ،میز صبحانه بچینم و با شوق به تماشایت بشینم .گاهی با لبخند نگاهم کنی و من لبخند هایت را پس انداز کنم برای ساعت های نبودنت و با بوسه بدرقه ات کنم و تا شب یاد لبخند را به ارامی خرج کنم . شب که میشود پر بکشم برای آغوشت و تو باز هم لبخند و بوسه...
-
بدهی
جمعه 15 آذرماه سال 1392 14:48
به خیابان های شهر بدهکاریم به خاطر تمام قدم هایی که نزدیم بوسه هایی که نگرفتیم آغوش هایی که دریغ کردیم مردانه کنارم باش تا بدهی هایمان را صاف کنیم !
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 آذرماه سال 1392 19:33
مردی شده ام این روز ها بس که مردانه پای خواستنت ایستادم !
-
بغلم کن
سهشنبه 12 آذرماه سال 1392 23:03
ویار دارم در آغوشم بگیر از همان دم که آبستن عشقت شدم ویار آغوشت رهایم نکرده محکم در آغوشم بگیر
-
افسانه ما
سهشنبه 12 آذرماه سال 1392 22:45
دنیا دق میکند آخر ! شهر به شهر خیابان به خیابان کووچه به گوچه قدم به قدم خاطره میسازیم بی خیال ترس نبودنت بیخیال ترس نبودنم ثانیه به ثانیه عاشقانه میسازیم بگذار دنیا دق کند از حسادت به افسانه ما
-
آغوش
سهشنبه 12 آذرماه سال 1392 22:36
پیله ام شو تمنای پروانگی دارم از آغوشت
-
...
پنجشنبه 23 آبانماه سال 1392 19:14
خط های موازی پیامبر فاصله ها نیستند گاهی ریل میشوند تا تو به من برسی
-
جنازه بعد از تو !
جمعه 3 آبانماه سال 1392 13:11
سرد تر میشود تنم حتا سرد تر از مرده ها وقتی آغوشت نیس که گرمم کند
-
بی بهونه ها
چهارشنبه 1 آبانماه سال 1392 21:04
**1** این روز ها قهرمان شده ام قهرمان قصه محبوب تو پالتوی بلند مشکی می پوشم شب ها قدم میزنم و تلخ قهوه میخورم تنها یک فرق است قهرمان تو میان صفحات کتاب در دستان تو زنده بود و من میان دنیا دور از تو مرده ام ! **2** مثل عطر ریواس وسوسه گر است لب هایت و من هم پرواز با مرغ شب لذت ترش لبانت را میچشم **3** دم غروب آب پشت...
-
عصر جمعه ای ها
جمعه 12 مهرماه سال 1392 16:50
1 شاهزاده قصه شدم قصه ای که خیلی پیش تر ها قهرمانش مرده بود 2 هشدار با احتیاط مرور کنید ! خاطرات بودنت اعتیاد اورند 3 تو سهم منی از دنیا ! بفهم که حق بخشیدن خودت به دیگری را نداری ، بفهم ! 4 تنها رنگ زندگی ات بودم حیف که فکر میکردی سیاه و سفید شیک تر است !
-
خودکشی
جمعه 12 مهرماه سال 1392 16:36
برای نبودنت در قلبم تلاش نکن من جسارت مرگ ندارم
-
دلتنگ نباش ...
یکشنبه 31 شهریورماه سال 1392 23:02
بوسه کنار گذاشته ام برای ثانیه، ثانیه هایی که دلتنگی برای با او بودن برای مهتابم ...
-
عروسک
یکشنبه 24 شهریورماه سال 1392 19:08
1 برای داشتنت عروسک شدم از همان هایی که دوست داشتی اما ، هدیه ام دادی به دیگری ! 2 آتش به جانم افتاد از حسرت لبانی که مال دیگری شد !
-
برای نبودن آغوشت
جمعه 22 شهریورماه سال 1392 10:35
دلت میگیره ، زل میزنه تو چشات دستاتو میگیره و تو بغلش جات میده؛ سرتو تو سینه مردونه اش پنهون میکنی و دستاتودورش حلقه میکنی . تپش قلبشو ، صدای نفساشو ، گرمی تنشو ، عطر بدنشو همه رو حس میکنی ، همه رو نفس میکشی و غمت یادت میره، فقط میخوای تو همون لحظه زندگی کنی. بغلش عطر خوب بودنشو داره. پ.ن : خوش به حالتون اگه کنارتونِ...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 18 شهریورماه سال 1392 19:29
بعد از چند ماه ، از بیرون اومدن از محل کار قبلیم، یه کار حسابداری دیگه پیدا کردم ، درسته تو این مدت بیکار نبودم اما خو چون از کار مالی دور بودم ناراحت بودم و عصبی ، ولی الان خیلی خوبم ، خیلی :) محل کار جدیدم و ادمهاشو خیلی دوس دارم ، خلاصه اش که امروز با این که روز اول کارم بود تو اینجا ولی میدونم که قراره روزای خوبی...
-
بی حوصلگی هاا
جمعه 15 شهریورماه سال 1392 20:56
1 به همه سازهایت میرقصم شاید کمی مهربان شوی دنیا 2 این روزها قلبم درد میکند قلبم که نه ؛ قلب ، برای روزهای قبل از تو بود بعد از امدنت دل شد این روزها ، این روزهای بعد از رفتنت دلم درد می کند ! 3 شب که میشود ،یخ میزنم از سردی اتاقی که تو گرمایش بودی 4 گاهی دلم تنگ میشود برای بودنی که قرار نبود، نبودن شود
-
دلم بوسه میخواهد!
پنجشنبه 14 شهریورماه سال 1392 20:15
مرا بی هوا ببوس هر جایی که شد تاکسی، میدان بزرگ شهر، جنگل ، دریا و حتی اسمان هر جایی فقط مرا بی هوا ببوس !
-
نگاه تو
پنجشنبه 14 شهریورماه سال 1392 20:01
تنم زیر غبار خوابیده است آخرتنها نگاهت بود که غبار میگرفت از منحنی های بدنم
-
همین جوری
سهشنبه 12 شهریورماه سال 1392 20:00
1 گره افتاده کلاف اشفته افکارم کاش نوازش سر انگشتانت گره از خستگی اش باز میکرد 2 دستانش را محکم تر بگیر حالا که طعم خواستنش شیرینی ثانیه هایت شده
-
صرفن جهت شنیدن
سهشنبه 5 شهریورماه سال 1392 21:45
Why does my heart feel so bad? Why does my soul feel so bad? Why does my heart feel so bad? Why does my soul feel so bad? Why does my heart feel so bad? Why does my soul feel so bad? Why does my heart feel so bad? Why does my soul feel so bad? These open doors, these open doors These open doors, these open doors These...
-
در من حل شو
یکشنبه 3 شهریورماه سال 1392 17:24
بازوانت حلقه میشودو من تنگ تر میخواهمش آنقدر تنگ که بودنمان در هم حل شود
-
صدایم کن
یکشنبه 3 شهریورماه سال 1392 16:43
دلم میلرزد وقتی صدایت با نام من عشق بازی میکند
-
خط فاصله
پنجشنبه 31 مردادماه سال 1392 22:19
دلتنگ تر میشوم وقتی جای خالی ات پر میشود از خط های فاصله ای که هر روز تو را از من دور تر میکنند.
-
زن های این روز ها
پنجشنبه 31 مردادماه سال 1392 13:07
این روزها زن که باشی ، برای ثانیه ای از تنت هزاران التماس میشنوی، هزارها ادم که برای بدست آوردنت به جان هم میافتند ، اما همیشه نگاهت به دنبال آن کسی می گردد که حرف چشمایت را بفهمد، دنبال آنکسی که اگر تنی هم نباشد ، برایت باقی بماند . حیف همیشه این انتظار بی نتیجه است و شاید روزی تو تن بدهی بی آنکه دلت لرزیده باشد.