-
سهم من از عشق تو ته دیگش بود!
چهارشنبه 30 مردادماه سال 1392 18:48
ته دیگ سوختهِ عشق تو نصیب من شد و من با حسرت غرق تماشای کودکانی بودم که گربه همسایه را به جگر کبابی دعوت میکردند!
-
من یک زامبی ام !
سهشنبه 29 مردادماه سال 1392 12:00
زامبی شده ام ! جسدی بدون روح که ناخودآگاهش پرستش عطر تو ست زامبی ای شده ام که عبادتگاهش لیوان چای توست یاد رفتنت دلخورم کرد لیوان را پاک کردم اما حالا دستمال مقدس است ! افسوس ، این روزها زامبی درون من یک دستمال را می پرستد! برای یک نفر
-
شب مهتاب
دوشنبه 28 مردادماه سال 1392 23:01
ماه همدست شده بود با تمام دلتنگی های زمین می تابید و میرقصید روی تن دیوار و سرباز ، درد میکشید از دوری او از دوری رخ مهتابش اما ماه سر لج داشت پشت ابرها میلغزید و سرباز بیشتر درد می کشید سکوت شب زخمی شد از ناله وحشیانه یک گلوله ماه می تابید تن دیوار سرخ بود برای یک نفر
-
حسرت مرگ
چهارشنبه 23 مردادماه سال 1392 01:59
التماس مرگ کردم آن روزی که چمدان رویایم توشه راهت شد و تو بی خبر از من جاده را آغوش گرفتی و من برای دوباره داشتن آن دست ها ، دست هایی که تمام رویایم بود چنگ زدم بر دامن مرگ برای یک نفر ...
-
برق چشمانت
سهشنبه 8 مردادماه سال 1392 17:55
من را بغل نگیر ! می ترسم تو را هم بگیرد برق چشمانی که مرا گرفت
-
امان از چشمانی که سگ داشت!
سهشنبه 8 مردادماه سال 1392 17:44
همه می گفتند زشت است، می گفتند دختر به این زشتی چه شانسی داشته که شاهزاده عاشقش شده است، میگفتند جادوگر است و شاهزاده را سحر کرده است ؛ اما خودِ شاهزاده می دانست هیچ کدام اینها نیست. درد دل شاهزاده از سحر و جادو و شانس دخترک نبود، در د دل شاهزاده از ان سگی بودکه کنج چشمان دخترک خانه داشت و جز شاهزاده هیچ کس ندیده بودش...
-
چراغی که به خونه رواست به مسجد حرامِ!
یکشنبه 6 مردادماه سال 1392 19:30
از قدیم گفتن چراغی که به خونه رواست به مسجد حرامِ ! عاقا شمایی که دوستای خوبی مثه ما دارید که میتونید برای کارای تبلیغاتی و طراحیتون بهشون سر بزنید ، برا چی پیش غریبه برید ؟ میتونیم از برای شما طراحی وبسایتتون ،ست اداری( سربرگ،کارت ویزیت،پاکت نامه و ...)، کاتالوگ محصولاتتون، عکاسی صنعتی و کلی کارای دیگه رو انجام بدیم،...
-
غیر ممکن را ممکن کن !
پنجشنبه 3 مردادماه سال 1392 08:24
ساعت سه و چهل و پنج دقیقه بامداد روز سوم مردادِ و من هنوز بیدارم.مثل شبای قبل بغض دارم و به شما فکر میکنم. بی خوابم ؛ با اینکه همه یه جورایی از زنده بودن شما نا امید شدن ، من هنوز نتونستم به خودم بقبولونم که دیگه برگشتی برای شما نیست.دوست دارم یهو نصفه شب برسید به کمپ و همه رو غافل گیر کنید؛ دوست دارم تنهایی و بدون...
-
به امید معجزه برودپیک
دوشنبه 31 تیرماه سال 1392 15:29
نمیدونم تو این چند روز چقد دعا کردم ؛ اول کمی بیخیال تر و با اطمینان قلبی از برگشتن ایدین و پویا و مجتبا ولی دو روزِ با اشک و التماس دعا میکنم دیشب تا خود صب گریه کردم ، الانم دارم با گریه این متن و مینویسم ؛ هر کی رومیشناسم داره با منطق برام توضیح میده احتمال زنده بودنشون کمه، میگن تازه اگرم زنده باشن باید یه عمر با...
-
خسته ام
یکشنبه 30 تیرماه سال 1392 22:52
امشب فقط یه بغل مهربون میخوام که تا خود صب بشینم عر بزنم توش ، موندم چرا هیچ وقت هیچی سر جاش نیست، خسته شدم از بدو بدوآی الکی ، میخوام چشامو ببندم و صب نشه ، دلیل این همه تلاش چیه وقتی به هیجا نمیرسم ؟ خدایا خسته شدم ، صدامو میشنوی ؟ الان وقتشه به داد برسی ...
-
عادت
جمعه 28 تیرماه سال 1392 17:02
هرگز به بودنت عادت نکردم از ترس نبودنت اما حالا که نیستی دلم تنگ میشود برای هیجان روزهای بودنت
-
نبودنت ...
جمعه 28 تیرماه سال 1392 00:19
ذره ذره وجودم ترک خورد زیر بار سنگینِ نبودنت
-
خدارو شکر خوشبختی
جمعه 28 تیرماه سال 1392 00:16
دل تنگ که میشوم ، عکسهایت را کنار او نگاه میکنم ، زهر خند میزنم و فکر میکنم که تو هیچ وقت درددلتنگی را نمیفهمی ... خدارو شکر
-
دلتنگی
جمعه 28 تیرماه سال 1392 00:08
دلتنگ تر میشوم هر وقت آغوشت برای او تنگ تر میشود ...
-
من عاشق ، آن مرد تپل روی مبل راحتی ام !
یکشنبه 23 تیرماه سال 1392 21:15
شب ها که دیر وقت به خانه می آیی، خسته و خواب آلود روی صندلی راحتی ولو میشوی ، به من زنگ میزنی و من تند تند و بدون مکث آسمان و ریسمان می بافم و تو آرام گوش میدهی؛ گاهی میخندی و گاهی با صدای خسته ات جواب میدهی. موقعی که با صدای خواب آلودت برایم حرف میزنی تصورت میکنم ؛ مرد تپل دوست داشتنی که روی مبل راحتی لمیده و با چشم...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 22 تیرماه سال 1392 19:00
خسته ام دیگر دلم نه تورا میخواهد نه دیگری دلم فقط خودم را میخواهد دلتنگم برای ان دخترک خندان قبل از تو
-
شیطان
جمعه 21 تیرماه سال 1392 22:47
بوسیدن آن لب ها اگر گناه است شیطان می شوم و وسوسه گر تا گناه بوسه نصیب من شود !
-
شک میکنم
جمعه 21 تیرماه سال 1392 22:33
شک میکنم به مرگ وقتی آغوش تو مال من است ، وقتی نگاهت آواره چشمانم می شود و وقتی ایمان میاورم که دوستم داری حس آرامش جاودانه آغوشت مرا مشکوک میکند به مرگ !
-
بودن یا نبودن
جمعه 21 تیرماه سال 1392 01:15
امروز آن روز نیست ! کاش میفهمیدی مسئله بودن یا نبودن تو کنار من نیست مسئله لبخندتوست شاید روزی که راز لبخند تورا بفهمد دستت را در دستان او بگذارم اما امروز نه !
-
پیرزن نق نقوی من
پنجشنبه 20 تیرماه سال 1392 22:17
در من پیرزنی خمیده ، زندگی میکند که این روزها کاری ندارد جز نشستن روی صندلی شکسته اش ، دم در ، سرش را روی دستانی که به عصا تکیه کرده اند گزاشته و غمگین به سر کوچه نگاه میکند ، که شاد دلیلی برای زنده بودن بیابد. در من پیرزنی ست که هر شب قرص میخورد و میخوابد که شاید صبح را نبیند اما صبح که میشود ؛ پیرزن خمیده تر ،...
-
بسته پیشنهادی
سهشنبه 11 تیرماه سال 1392 16:19
تنها گزینه روی میز حمله به آغوش توست ؛ فقط کاش اهل صلح نباشی !
-
تکرار
دوشنبه 10 تیرماه سال 1392 23:03
1 هر روز میگویم دوستت دارم ، حتی اگر تکراری ترین واژه بین مان شود حتی اگر بدانم فردا دوست داشتنت یک عادت روزمره میشود باز هم دوستت دارم 2 چه امیدی به فرداست وقتی عاشقانه هایمان درگیر تکرار دوستت دارمهایی شده که عادت روزمره ادم هاست ؟ * برای یه دوست خوب
-
حرفای یه دیوونه :)
پنجشنبه 6 تیرماه سال 1392 23:12
دوس دارم دوسِت داشته باشمو تو ندونی، مراقبت باشم ، نگرانت باشم و تو ندونی دلیلش چیه ، هر وقتم ازم بپرسی به دروغ بگم من برای همه همین جوری ام ، این اخلاقمه . دوس دارم وقتی برای اون میخوای اس ام اس عاشقانه بفرستی کمکت کنم، روز تولدشو بهت یاد اوری کنم ، و کمکت کنم همیشه عاشقش بمونی. دوس دارم خنده های از ته دلتو تو آغوش...
-
خبر خوش:)
چهارشنبه 5 تیرماه سال 1392 14:41
من جنبه انقد خوشی رو ندارم :)) گوگوش عزیز کاندیدای دریافت جایزه از World Music Award شده ، اونم توی دو بخش:) باعث افتخاره ،امیدوارم ترانه های ایشون موندگار شن ، پیشرفت خیلی خوبیه برای موسیقی ما :) البته حمایتشون هم باید بکنیم، لطفا از دوتا لینک پایین بهشون رای بدید :) برای رای دادن روی لینک های زیر کلیک کنید :...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 تیرماه سال 1392 00:59
یه روزی کاسه کوزه مو از همه این شبکه های مجازی جم میکنم ؛ میرم پشت یه میز تحریر میشنیم؛ با مداد سیاه روی کاغذ سفید شعر مینویسم . این روزا موسیقی متن عاشقانه هامون جای صدای پیانو ، صدای تق تق کیبورد شده ؛ این روزا عاشقانه هامون به جای منحنی های خوشگل بین فونتای خشن و پر زاویه اسیر شدن . یه روزی میرم با صدای خش خش مداد...
-
نا فرجام
چهارشنبه 5 تیرماه سال 1392 00:47
خواستم کم بیاوری مقابل این عشق احساسم را به رقص در اوردم اما بی حسی ات قامتم را خم کرد !
-
زخم سرباز
جمعه 31 خردادماه سال 1392 23:40
نمک به زخمم می پاشم که دوباره خواب نروم خواب بودم وقتی رویای تو نفسم شد لحظه ای که مست بودنت بودم تو رفتی تا کابوس نبودنت خنجر به قلبم بزند و حالا هر لحظه نمک می پاشم با این زخم سر باز دوبار خواب نروم
-
مرض قند
چهارشنبه 29 خردادماه سال 1392 22:47
مرض قند گرفتم از شیرینی حضورت ----------------------------------------------------------------------------------------------------------- پ.ن 1 : والا ماام خواستیم انتخاب شایسته دکتر روحانی رو به ریاست جمهوری تبریک و تهنیت بگیم ،موبارکتون باشه، امیدوارم فرهنگ و هنرمون فرصت رشد دوباره پیدا کنه پ.ن 2 : جام جهانی ام که...
-
دو روز مونده به سالروز
پنجشنبه 23 خردادماه سال 1392 17:20
25 خرداد بود که رفت ، فردا میشه شب سالگردش ، صبح زود میریم سر خاک و باقی داستانا. هیچ وقت فک نمیکردم یک سال بعد بابارو ببینم و حلوای مراسم سالگردش رو خودم بپزم ، ولی خو هنوز هستم . در هر صورت امیدوارم بابا راضی باشه ، مامانم همیشه پیشم بمونه :)
-
می دانی منتظرم ؟
چهارشنبه 22 خردادماه سال 1392 23:46
رد پای رفتنت را قاب گرفتم هر روز نگاهش میکنم غبار از تنش پا میکنم و و به انتظار امدنت میشینم وقتی بیایی ، میبینی خیلی از رفتنت نرفته اخر رد پایت تازه است