-
طلوع
سهشنبه 21 خردادماه سال 1392 14:31
با لبخند میروی و با لبخند بدرقه ا ت میکنم محال است بفهمی که نابود میشوم وقتی طلوع فردا لبخندت نباشد
-
خیال تو
سهشنبه 21 خردادماه سال 1392 14:27
خیالت را قرض بده میخواهم با آغوش خیالت تا صبح میان کوچه ها عشق بازی کنم میدانی امشب دل تنگم بیشتر از تمام فاصله های بین مان
-
برایم حرف بزن
سهشنبه 21 خردادماه سال 1392 00:47
خشک می شوم بی حس و بی حرکت نفس کم میاورم و درد میکشم وقتی سکوت میکنی از سر خستگی برای من حرف بزن ، برای من باش که بی صدایت می میرم ...
-
با لبخند نگو خداحافظ
سهشنبه 21 خردادماه سال 1392 00:37
با لبخند خداحافظی میکنی میروی سفر اما هیچ گاه نمیفهمی نبودت چه اتشی میزند بر بند بند وجودم زود برگرد میترسم دیر بیایی و از من خاکستری سرد باقی مانده باشد
-
ست بانو و جوانک انلاین
یکشنبه 19 خردادماه سال 1392 20:13
روزگاری بود ست بانو غمگین بود و تنها ، میکشید هر لحظه از غصه تنهایی آه ها ؛ هر سو که میرفت میدید دلبران جوان ، دست در دست یکدیگر خندان؛ بی حوصله و نالان میشد آنلاین که شاید ساعتی حواسش پرت شود از این داستان. از قضا در میان دوستان بود جوانکی شادان، او هم مثه ست بانو بود هر لحظه آنلاین. در انلاینی هر روزه این دو جوان ،...
-
پرنده
جمعه 17 خردادماه سال 1392 23:36
من همان پرنده میشوم وقتی چشم هایت بارانی میشود همان پرنده ای که اسیر طوفان است خسته، زخمی، بی امید لبخند بزن افتاب لبخنده ات امید میشود بر خستگی این تن زخم خورده
-
خاطره تکونی
پنجشنبه 16 خردادماه سال 1392 21:12
امروز برا این که بفهمم این تغییرات جدید بلاگ اسکای چی به چیه همه جارو میگشتم که رفتم تو پیغام ها و هوس کردم همشونو بخونم، دوباره کلی خاطره و لحظه برام زنده شد، مثلن اونایی که شماره گذاشته بودن ، یا اونایی که توهین کرده بودن . با خیلیاش ناراحت شدم ، با خیلیاش خندیم ، یاد یه سری دوست قدیم افتادم و به وبلاگاشون که سر زدم...
-
زلال
دوشنبه 13 خردادماه سال 1392 00:12
زلالی شعر هایم را از زیباییت امانت گرفتم !
-
یه روز خوب نیا
جمعه 10 خردادماه سال 1392 21:04
می ترسم از روزی که یه روز خوب بیاد و ببینیم اونم اون قدی که باید خوب نیست؛ و اونوقت سرخورده شیم از انتظار برای یه روز خوب! میخوام دعا کنم اگه یه روز خوب از امروزمون بدتره ، هیچ وقت نیاد که حداقل امید و ایمان برامون باقی بمونه ! مرگ نازلی -شاهین نجفی « نازلی! بهار خنده زد و ارغوان شکفت. در خانه، زیر ِ پنجره گُل داد یاس...
-
مامان خدیج
پنجشنبه 9 خردادماه سال 1392 22:03
امروز روز تولد فرشته زندگی من بود. از روزی که چشم گشودم، بودنت آرامش بودنم شد! مادرم سالروز بودنت مبارک!
-
ارومیه مرد چیتگر متولد شد!
چهارشنبه 8 خردادماه سال 1392 16:14
اول از همه بگم که من یه کارشناس محیط زیست نیستم؛ و این نوشته تنها نگرانی های شخصیِ یه دوستار محیط زیستِ!در نتیجه لطفا این نوشته رو هیجا به عنوان سند و مدرک قابل اتکا ارائه نکنید! برم سر اصل مطلب،چن سالیِ که بحث احداث و آبگیری دریاچه مصنوعی چیتگر مطرح شده و بالاخره امسال این اتفاق افتاد، خو شهرداری دلایل خوبی برای...
-
برای دختری که بعد از تو تنها ماند!
چهارشنبه 8 خردادماه سال 1392 12:06
تنهایی بعد از تو چیزی نیست که با دیگری پر شود ، دنیا کوچکتر از ان است که تا ابد دلتن گ بمانم ، میدانم روزی ، این جا ی خالی را بودنت پر میکند، حتی اگر آن روز من نباشم .
-
یک نفر میمیرد !
شنبه 4 خردادماه سال 1392 15:06
دل تنگ که میشوی سینه ام تنگ میشود انقدر تنگ که نفسم بند میرود ان وقت تو می آیی با گرمی نفس هایی که که نفسم میشود و من نفس میگیرم از بودنت از لبخندت و آرامشت کاش میدانستی یک نفر می میرد وقتی تو دلتنگی ! برای دلتنگی های یک دوست
-
روزت مبارک
پنجشنبه 2 خردادماه سال 1392 18:54
یه روزی یه روزگاری ، یه دختری بود که عاشق مامانش بود ؛ باباشم دوست داشت اما نه اونقدی که مامانشو دوست داشت. هر چی ام میگذشت از بابا دورتر میشد. خیلی کم با بابا حرف میزد و وقت میگذروند، البته شایدم حق داشت آخه بابا از 50 سال بزرگتر بود، این کلی شلوغ میکرد و داد و بیداد میکرد،بابا خسته و مریض بود و میخواست بخوابه،این...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1392 18:23
به همین راحتی استعفا دادم ، احساس سبکی میکنم ولی کمی نگرانم :( فردا میرم دنبال کار ، خیلی بیکار نمی مونم ولی خوب تا کار پیدا کنم کمی نگرانم
-
فری گیت
چهارشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1392 20:53
پدر ژپتو عروسک نمیسازد گاهی عروسک ها پلاس وان میزند! و طفلک پینوکیو این روز ها پیاز می فروشد تا بفهمد ادم بودن چه تاوان سنگینی دارد ! *** در سرخی زغال مات بودم وقتی که مارتا رفت و من فکر میکردم زوزه شبانه شغال چقدر غمگین است *** رفتنت محدودم کرد در خاطراتت و من روزهاست به دنبال درب خروجم کاش فیلتر خاطرات تو را هم فری...
-
او
یکشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1392 21:31
بهم گفت مرد دل کندن هستی ؟ گفتم از کی ؟ گفت از کی نه از چی گفتم از چی ؟ گفت از اینجا از ظواهرش از شلوغیاش ، از هر چی که تورو ازم دور کنه گفتم هستم...
-
دستـــــــــــــــــــــــــــانت
سهشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1392 23:05
دستـــــــــــــــــــــــــــانت تنها نقطه اتصال من به دنیاست !
-
برای یک دوست
شنبه 14 اردیبهشتماه سال 1392 19:11
زمین عطر بهشت گرفت وقتی اردیبهشت خبر آمدنت داد!
-
کمک اجباری ممنوع !
سهشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1392 21:35
وقتی یکی نمیخواد کمکش کنی ، به زور سعی نکن کمک کنی ، چون بدتر زندگی شو میریزی به هم!
-
آغوش 2
پنجشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1392 23:06
کاش کمی شجاع بودم ان وقت حتی یک نفس آغوشت را گم نمیکردم !
-
آغوش
پنجشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1392 22:00
دروغ میگویم ! هر شب دروغ میگویم که می ترسم ! ترس بهانه آغوش توست !
-
آلزایمر
چهارشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1392 22:33
با همه دنیا قهرم اما به تو که میرسم فراموشم میشود !
-
بیست و پنجمین اردیبهشت
دوشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1392 19:59
1 گول خوردم وقتی دنیا صدایم کرد به سویش دویدم و غرق خون و درد در آغوشم کشید ترسیدم راه پس نبود پیش رفتم بیست و پنج بهار، درست بیست و پنج بهار پیش رفتم اما پشیمان نیستم دنیا دروغ نگفت اینجا پر از هوای تازه است می شود زندگی را بوسید من هرگز پشیمان نیستم ! 2 امروز اولین تولدی بود که نداشتمت ، که نبودی. خودم برای خودم کیک...
-
زندگی را نفس میکشم !
یکشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1392 23:03
غمگین تر از هر روز به دنبال روزنه ای برا نفس به دیوار چنگ میزنم ! خسته از بی قراری ها ، تو میرسی و من با تو نفس میکشم زندگی را !
-
ما نسل پیر زن های شلوار جین پوشیم !
شنبه 31 فروردینماه سال 1392 22:24
گاهی اوقات دلتنگ میشوم و بی هدف قدم میزنم تا هر جایی که جاده ادامه داشته باشد و دلم آرام گیرد. گاهی تماشای ادم ها راه کم دردی تری نسبت به درد تاول کف پایم ، برای ارام شدن است. یک بار حوالی میدان ولیعصر یک خانم خیلی مسن توجهم را جلب کرد. یک زن بود با تمام زنانگی های ظاهری و رفتاری یک زن . مانتوی رنگ روشن ، شلوار پارچه...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 26 فروردینماه سال 1392 07:58
هاا کن وجودم یخ بسته بدون تو !
-
من گم شدم !
دوشنبه 19 فروردینماه سال 1392 21:08
دارم زیادی مرد میشم، پوست دستام زمخت شده، عادت به کفش پاشنه بلند ندارم ، موهامو سفت میبندم پشت سرم و اغلب اوغات از ارایش فراری ام . مردونه را میرم ، مردونه حرف میزنم ، شوخی ام مردونه شده ، حتی مردونه قول میدم. میون این همه مردونگی ، یه دل دارم که مثل قلب قناری ضعیف و لرزونِ ، که از صدای فریادهای بلند و خشنم میلرزه. یه...
-
نفس
یکشنبه 18 فروردینماه سال 1392 19:54
نفس کم می آورم وقتی گرمی نفس هایت گلویم را نوازش نمیکند!
-
13 به در مبارک
سهشنبه 13 فروردینماه سال 1392 18:22
انتظار تو ؛ یک بار هم فایده داشت ! گره زدم علف های زیر پایم را تا امدنت را با امید بیشتر به انتظار بنشینم ! پ.ن: اونایی که من و میشناسن میدونن که این جمله رو زیاد زمزمه میکنم : دلت می آید صدایم نکنی و جانم نشنوی ؟ حالا یه نفر این مسیج رو برام فرستاده : صدا میکنم تورا ... این جانم که تو میگویی ، جانم را میگیرد.نزن این...