-
صرفن جهت شنیدن 2
یکشنبه 17 دیماه سال 1391 19:19
یکی از مورد علاقه هامه رویای عشق-فرشته یه ماهی بود یه دریا یه آسمون زیبا یه قایق شکسته یه ماهیگیر تنها یه ماهیگیر تنها یه ماهیگیر که دریاااااا دنیای باورش بود یاد صید ماهی امید آخرش بود امید آخرش بود یه ماهی که حواسش به آینه های نور بود فکر شب عروسی تو حجله ی بلور بود تو حجله ی بلور بود ماهی شده بود باورش تور اگه...
-
رز سرخ
شنبه 16 دیماه سال 1391 18:44
ارزویم بود شاخه گلی از دستانت اما حیف! حیف گرمی دستانت را برای سردی سنگ قبرم آوردی حالا که نیستم به یاد بیاور تمام التماس هایم برای بودنت را و دسته رزهای سرخ را بدون من پرپر کن شاید یادت بماند برای دیگری ذره ای بگذری از غرورت
-
فانتزی
سهشنبه 12 دیماه سال 1391 21:42
یه اتوبان باشه شب باشه نم نم بارون باشه و تو تنها کنار اتوبان راه بری بی توجه به بوق ممتد ماشین آواز بخونی و راه بری کاش اون اوتوبان بی انتها باشه ...
-
سال نو مبارک
دوشنبه 11 دیماه سال 1391 22:20
از روزی که رفتی ،تو روزای خاص نبودنت بیشتر حس میشه برام ، حتی روزایی که ازشون هیچ خاطره مشترکی نداشتیم فردام سال نو میلادیِ جای خالیت نبودنت رو به رخ میکشه بابا ولی سال نوت مبارک
-
بی اعصاب
یکشنبه 10 دیماه سال 1391 20:33
در حال حاضر مجبورم هم تومحل کار قدیم باشم ، هم جدید، واقعن خسته کننده اس ، ولی محل کار قبلیم هنوزم نمیتونه نبودن منو درک کنه و همچنان توقع دارن ، همه کارارو من انجام بدم، و منم وقت کم میارم . اونی ام که دارم کارمو تحویلش میدم ،این حجم بالای کارو نمیتونه یهو تحویل بگیره ، اینه که در حال حاضر پدرم در اومده حالا تو این...
-
دلتنگی های مادرانه
جمعه 8 دیماه سال 1391 19:54
این روزها خیلی دلتنگم ،برای کودکی که هنوز مال من نیست ، برای کودکی که شاید هیچ گاه متولد نشود ؛ برای مادر گفتن هایی که شاید هیچ وقت نشنوم. این روز ها زیاد برایت دلتنگ میشوم، برایت لباس انتخاب میکنم، شعر مینویسم، لالایی میخوانم و کتاب های روانشناسی کودک میخوانم . نمیدانم چرا انقد نبودنت دلتنگم میکنم ، وقتی هنوز حتی...
-
نبودنت
جمعه 8 دیماه سال 1391 15:12
روز هاست روبه روی نبودنت چای مینوشم، گیتار میزنم ، شعر می نویسم ، نقاشی میکشم ؛ اما ناگهان بغض میکنم فنجان و سازو دفتر شعرم را پرت می کنم و روبه روی نبودنت زانو میزنم ! التماس میکنم به نبودنت که بودنت را به یادم نیاورد اما باز جای خالیت آوار میشود روی سرم و نبودنت سرم داد میزندو و من غمگین تر از همیشه چای مینوشم رو به...
-
فروغ
جمعه 8 دیماه سال 1391 13:45
یادمه خیلی وقت پیش یه نفر بهم گفت خیلی شبیه فروغ فرخزادی ، مخصوصن غم چشمات ! با این که فروغ جز محبوبتریناس برای من و خیلی دوسش دارم ، اونروز از حرفش خیلی بهم برخورد! هنوزم نمیدونم چرا! ولی میدونی ، فروغ جسور بود ، جرئت داشت تو شعرش حرفی رو بزنه که حیای اجباری زنان ایرانی تو اون زمان اجازه نمیداد ! فروغ رو دوس دارم ،...
-
برای نبودنت ...
پنجشنبه 7 دیماه سال 1391 22:51
پاییز که گذشت ؛ زمستان را هم بی تو قدم میزنم ، شاید بهار که بیاید ، تو هم بیایی *** وقت رفتنت سنگ شدم تا بغضم را نفهمی اما بغض جوشید از چشمانم ... نبض احساس دلخوری از بغض پری می فهمم ناراحتی غصه داری می فهمم دلواپس فردای با من بودنی دلگیری از من اما درگیر منی داری دل می زنی دل می کنی تو کم کم من بهت حق میدم من حالتو...
-
غروب
چهارشنبه 6 دیماه سال 1391 20:58
خورشید را به رقص دعوت کردم خجالتی بود ! گونه های سرخش را مخفی کرد !
-
دلتنگ 2
چهارشنبه 6 دیماه سال 1391 20:00
دلم بهانه ی صدایت را میگیرد کاش دلتنگم شوی * محل کار جدید و خیلی دوس دارم، حس میکنم توانایی هامو بیشتر میتونم اینجا نشون بدم. مطمئنم که نتیجه زخماتمو میبینم . * تنها ناراحتیم ، یه حس دلتنگی مزخرف برای همکارای قدیمیِ :( * آهنگ ماما از سینا حجازی :) چشامو وا کردم تو بودی... چشامو بستم صدات بود... روزا قربون صدقه ها شبها...
-
هوای گریه دارم ...
سهشنبه 5 دیماه سال 1391 21:31
می دانم دوستم نداری اما همین یک شب به قدر یک آغوش آرامشم باش دلتنگم مخاطب خاص هوای گریه دارم تو این شب بی پناه
-
فصل نو
سهشنبه 5 دیماه سال 1391 20:28
بالاخره بعد از مدت ها کش و قوس محل کارمو عوض کردم، این هفته رو ازمایش رفتم تو محل کار جدیدم ، که اگه دوسش دارم برم موندنی شم ، و خوب دوسش داشتم . حی خوبی دارم ، روحیه ام خیلی بهتر شده ولی از طرفی دلم گرفته ، همکارای خوبی تو محل کار سابقم داشتم که برام مهمن . یه جور دلتنگی مزخرف وسط این خوشی باعث میشه بغض کنم، ولی...
-
فنا
شنبه 2 دیماه سال 1391 21:30
خواستی سردی پاییز به فنا ببرد عشقمان را، اما یادت نبود عاشقیمان زیر باران پاییز آغاز شد !
-
عاشقانه های دو نفره
جمعه 1 دیماه سال 1391 17:14
عاشقانه رقصیدیم بدون موسیقی ، باران و نور مهتاب فقط تو بودی و صدای نفسها گرمی دستها و شوق نگاهت
-
یلدا
پنجشنبه 30 آذرماه سال 1391 17:44
یلدا را به انتظار نشستم تا چشمانت را بگشایی ! یلدا تون مبارک پ.ن : «یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جَدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شبهاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل میکند و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک میباشد و بعضی گفتهاند شب یلدا یازدهم جدی است.» [۶]...
-
شوق تو ...
جمعه 24 آذرماه سال 1391 18:59
به شــوق دیدارت کودکانه میرقصــم با هر ســــــــازی که دنیا می نوازد
-
جذاب
جمعه 17 آذرماه سال 1391 21:05
کلن سینا حجازی رو دوس دارم :) این آهنگم که عالی بود :) جذاب هه هه هه . یه ذره عاقلی و یه ذره دیوونه تو خنده ای اما خنده ی وارونه یه ذره بد قلقی یه ذره کم رویی با نمکی اما یه ذره اخمویی هیچ سر و سری بین تو و من نیست البته تکلیفت با هیشکی روشن نیستی همیشه تو خودتی مثل یه زندونی نه اهل تفریحی نه اهل مهمونی . . تو شیک...
-
...
جمعه 17 آذرماه سال 1391 18:50
اونی که به اسم بابایی برام کامنت میزاری، یه نشون از خودت بزار برام ...
-
داستان یک زندگی
جمعه 10 آذرماه سال 1391 12:23
باران عاشقانه تازیانه زد به داغی دل های ما ، و من عاشق شدم وقتـــــــــــــــی چشمانم غرق شد در نگاهــــــــــــــت ! *** باران مرد و غرق شد التماس نگاهم در باتلاق گل آلود پس از آن و آنوقت فهمیدم تو رفتی ! *** باران بارید و قلبم جوانه زد میان مرداب خاطرات زندگی جاری شد و من دوباره متولد شدم در جریانـــــــــش و حالا...
-
بازم تلخی
دوشنبه 6 آذرماه سال 1391 20:14
حس میکنم، این روزا وبلاگم شده شبیه صفحه تسلیت روزنامه ها اینبار تو روز عاشورا مادر دوستم فوت کرده :( هنوز داغ پدر رو دلش بود که مادرشم تنهاش گذاشت ...
-
دلتنگی
یکشنبه 5 آذرماه سال 1391 10:26
دلتنگی وقتی سخت میشود که برای روزهایی باشد که هیچ دلخوشی ای نداشته ای ، که هیچ روز خوشی نبوده و تو باز هم دلتنگ آن روزهایی . سخت میشود وقتی برای اشک هایی که آن روز ها ریختی دلتنگ شوی ، برای دوست داشتن هایی که مال تو نبوده دل تنگ شوی . سخت تر میشود وقتی هنوزم دلتنگ میشو ی برای ترد شدن هایت ، برای تلاش هایت برای نگه...
-
سکوت
پنجشنبه 2 آذرماه سال 1391 22:57
روزهاست به اندازه سال ها سکوت کرده ام ، نه بهانه ایست برای نوشتن نه توانی ؛ نه شعری هس برای سرودن ، نه قصه ای برای نوشتن. آرامتر از همیشه در سکوت به زندگی خیره شدم ، شاید بهانه ای بیابم برای فریاد ، اما انگار همه بهانه هایم پر کشیدند و من تنها مانده ام . شعر صدای من بود اما این روز ها قافیه هایم جور نمیشوند، داستان...
-
رقص
دوشنبه 29 آبانماه سال 1391 21:52
عاشقانه تر میرقصیم هرچه سازت را تلخ تر بنوازی !
-
عروس فراری ...
جمعه 26 آبانماه سال 1391 23:47
این روزا حس میکنم شبیه شخصیت مگی کارپنتر (فیلم عروس فراری -جولیا رابرتز) شدم . ادمایی که به سمتم میان جدبم میکنن و بهشون علاقه مند میشم اما همین که اون ادما میخوان وارد یه رابطه جدی بشن ، من میترسم و فرار میکنم . شاید تنها تفاوتم با مگی این باشه که رابطه های من حتی به یه دوستی ساده هم نمیرسن فقط یه صمیمت ساده اس ، اما...
-
مخاطب خاص
چهارشنبه 24 آبانماه سال 1391 22:06
حسن کچل قصه من تمام راه خانه ام را سیب چیده ام کاش از خانه ات بیرون بیایی ... شب نویس
-
حلقه
دوشنبه 22 آبانماه سال 1391 21:21
عشقمان بی نشان گم میشود؛ چه تلخ گفتی وقتی حلقه نشان را دستم ندیدی! اما تو هنوز نمیدانی نشان عشق برای من حلقه ی دستان توست که به دورم میپیچید!
-
اولین دیدار...
شنبه 20 آبانماه سال 1391 19:49
به قلبت اعتمادکن ! با هم بودنمان دلیل نمیخواهد فقط همین یکبار به قلبت اعتماد کن پ.ن.1 : برای بار اول چن تا دوست خوب و دیدم و اینو برای اونا نوشتم . پ.ن.2 : حس اولین دیدارو خیلی دوست داشتم . پ.ن.3 : کاش این حس ادامه دار باشه ...
-
بازم مرگ...
پنجشنبه 18 آبانماه سال 1391 21:33
یه دوست خوب یه دختر هم سن و سال خودم سکته کرد و رفت... حالا من سیاه پوش رفتن غزاله سیاهپوشم ...
-
نگاه
پنجشنبه 18 آبانماه سال 1391 17:55
از چشمانم گذشتی اما مطمئن باش چشمان سیاهش هیچ گاه نمی تواند جای معصومیت نگاهم را در دلت بگیرد !